معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 42
- بروس
- برگردان
- استدلال
- اهل بیت
- بایت
- بادپیما
- باوج
- بالش
- بازرسی
- آماری
- اعوج
- بادخن
- باد پروا
- اغارید
- ارتفاق
- بکاربردن
- اَ
- آب نی
- جگری
- جداری
- ثابتي
- اقاقیا
- اعتدال بهاری
- ارکیده
- آنزان
- آرزو کردن
- حدایق
- حشیشی
- حقيق
- حواله کرد
- حوالت
- حلاق
- حقشناسی
- خصیب
- خطائی
- خطبت
- خطبه
- خفیر
- خلاقه
- خلوتی
- خلّخ
- خلی
- خلیل
- خماری
- خماهن
- خمیرمایه
- خنب
- خنزیر
- خواب آور
- خوابآور
- خوابانده
- خوابی
- خواست
- خواسته
- خوالیگر
- خوان یغما
- خواهرانه
- خوبتر
- خودداری
- خودش
- خودفروشی
- خایف
- خبرگی
- خبر
- خدم
- خر کردن
- خراب آباد
- خرابکاری
- خرامنده
- خرزه
- خرمنگاه
- خرید
- خریداری
- خریف
- خسروانه
- خسیسی
- خشو
- خشوع
- خوشنودی
- خوشه چین
- خوشگوار
- خون کردن
- خونبها
- خونگرمی
- خونین جگر
- خوگر
- دلنشین
- دلپذیری
- دلچسب
- دلگیر
- دلی
- دلیل
- دلیله
- دلشکسته
- دم بخت
- دم سرد
- دم کرده
- دم کل
- دماخ
- دمادم
- دماغی
- دمان
- دمکراسی
- دمیدن
- دنبالچه
- دنبه
- دندان مزد
- دندانپزشکی
- دنیاوی
- دنیاپرست
- دنیوی
- دوخته
- دود کردن
- دودخان
- دودلی
- دودکردن
- دودی
- دواج
- دوازدهمی
- دواعی
- دوالک باز
- دوانه
- دوای
- دوایر
- دوبال
- دوبرجی
- دهم
- دهمین
- دهنده
- دهنه
- دهک
- دو تا
- دو پهلو
- دوئل
- دیدی
- دیر کهن
- دیرانه
- دیرباور
- دیرتر
- دیرند
- دیرپا
- دیری
- دون
- دوندگی
- دونیم
- دوه
- دوگانگی
- دویدن
- دولتخواه
- دولتمند
- دولتی
- دومی
- دیگچه
- ذا
- ذات البروج
- ذایق
- ذخر
- دیپلماتیک
- دیپلماسی
- دیک
- دیکتاتور
- دیکتاتوری
- دیکته
- دیگران
- رایزنی
- رایش
- راین
- رایگانی
- ربابی
- رباح
- ربای
- ربح
- ربض
- رودبار
- رودل
- رودی
- روز خوش
- روسی
- روسیاه
- روشان
- روشن بین
- روشن
- روشنا
- روشناس
- روشناسی
- روزنامهنگار
- روزگار رفته
- روزگار
- روزینه
- روسازی
- روستایی
- روسری
- روسفیدی
- روز ماه
- روز پسین
- روز
- روزانه
- روزبان
- روزبه
- روزشمار