معنی کلمه روسی در لغت نامه دهخدا
بغیر روسی و کتان و رختهای نفیس
چه چیز همره او شد بگور تامحشر.نظام قاری.سوزن بدرز روسی و والا و بیت کرد
عمری بسر دوید و بآخرمحال یافت.نظام قاری.چماق سوزن سرکوبشان زند روسی
چو کار اوفتدش با چهار گز معجر.نظام قاری.|| پیاله شراب. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ شاهنامه ). نوعی پیاله شراب. ( فرهنگ فارسی معین ).
روسی. ( اِخ ) نام پهلوانی تورانی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ شاهنامه ).