حشیشی
معنی کلمه حشیشی در فرهنگ معین
معنی کلمه حشیشی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه حشیشی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه حشیشی
در حشایش چون حشیشی او بپاست مرغ پندارد که او شاخ گیاست
چه حشیشی که آب و گل ببرد چه گیاهی که گاو و خر بچرد
ابر اگر از فتحباب دستت آبستن شود قطرهٔ باران کند از هر حشیشی عرعری
آن قدر او را بود علاقه به ایران هیچ حشیشی به خانقاه ندارد
درّاعه حشیشی و پیراهن قصب بدریده پیش روی پیش روی تو عمداً گل
خموش باش که این کودنان پست سخن حشیشیاند و همین لحظه ژاژخات کنند