حشیشی

معنی کلمه حشیشی در لغت نامه دهخدا

حشیشی. [ ح َ ] ( ص نسبی ) منسوب به حشیش. حشیش کش. || منسوب به حشیش نام بطن های چندی از عرب است. ( سمعانی ).

معنی کلمه حشیشی در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص . ) معتاد به حشیش .

معنی کلمه حشیشی در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه مبتلا باستعمال حشیش است . جمع : حشیشیون .

معنی کلمه حشیشی در ویکی واژه

معتاد به حشیش.

جملاتی از کاربرد کلمه حشیشی

در حشایش چون حشیشی او بپاست مرغ پندارد که او شاخ گیاست
چه حشیشی که آب و گل ببرد چه گیاهی که گاو و خر بچرد
ابر اگر از فتحباب دستت آبستن شود قطرهٔ باران کند از هر حشیشی عرعری
آن قدر او را بود علاقه به ایران هیچ حشیشی به خانقاه ندارد
درّاعه حشیشی و پیراهن قصب بدریده پیش روی پیش روی تو عمداً گل
خموش باش که این کودنان پست سخن حشیشی‌اند و همین لحظه ژاژخات کنند