آرزو کردن

معنی کلمه آرزو کردن در فرهنگ فارسی

( آرزو کردن ) ( مصدر ) آرزو بردن آرزو داشتن .

معنی کلمه آرزو کردن در ویکی واژه

آرزوکردن
دست‌یابی به مراد یا مقصودی را مشتاقانه خواستن. در دل آرزو کردم که دیگر هرگز پایم به ... آن در نرسد. «جمال‌زاده»

جملاتی از کاربرد کلمه آرزو کردن

قیامت است‌ که در بحر بی‌کنار عدم ز خود تهی‌شدگان کشتی آرزو کردند
چنان که مردان را ثواب است در جهاد، زنان را ثواب است در پارسایی، و خویشتن داری، و شوهران را فرمان برداری. قول سدی آنست که: چون مردان را در میراث دو بهر آمد، و زنان را یک بهر، مردان گفتند: چنان که امروز در میراث ما را بر زنان فضل دادند، امید داریم که فردا قیامت در ثواب اعمال، ما را بر ایشان فضل بود، این بود آرزوی مردان. و زنان نیز آرزو کردند، گفتند: چنان که امروز ما را میراث نیمه مردان است امید داریم که فردا در قیامت گناهان ما نیمه گناه مردان بود. ربّ العالمین این آیت فرستاد، یعنی که این آرزو مکنید که فردا ثواب و عقاب باندازه کردار بود، هم مردان را و هم زنان را. کلبی گفت: این تمنّی که ایشان را از آن نهی کردند شبه حسد بود بر ایشان که مال داشتند، و زن و فرزند بر مراد، و چاکران و چهارپایان نیکو. ایشان می‌حسد بردند و دریغ میداشتند، و خود را آن میخواستند. ربّ العالمین گفت: این آرزو مکنید، و گر حاجت بمال دارید از فضل خدای خواهید.
سیر باغ آرزو کردن ندارد اعتبار دیدن گل خار دیوار چمن دارد مرا
مرا ز لعل تو یک بوسه آرزو کردن سزد که عرصه فراخست مر تمنا را
اقدام کردن با الهام: تجلی فقط دربارۀ آرزو کردن نیست. برداشتن گام‌های عملی هماهنگ با اهداف‌تان برای تبدیل خواسته‌های شما به واقعیت حیاتی است.
اگرچه بوسه زان لب آرزو کردن خطا باشد ولیکن با وجود آن تمنا می‌توان کردن
با من امسال گفت و گو کردند وز من انگور آرزو کردند
به جان و دل نتوان وصل آرزو کردن که این متاع به میزان رونما سبک است
کند بی قدر و قیمت از خسیسان آرزو کردن نباشد حاصلی جز زرد رویی کهربایی را
جز او کرا رسد این رتبه آرزو کردن که تاج فخر بکیوان و میر در ایوان
به پیری تا کجا خواب سلامت آرزو کردن خمیدن سایه بر بنیاد دیوار کهن دارد