دلچسب. [ دِ چ َ ] ( نف مرکب ) چیزی که دل آنرا بخواهد. مرغوب و مطلوب. ( از آنندراج ). محبوب و مقبول و دلپذیر. ( ناظم الاطباء ) : خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد کار چون دلچسب شد خود کارفرما می شود.تأثیر ( از آنندراج ).داغ از دانه خالت چه بلا دلچسب است آه از جلوه قدت چه قدر موزون است.ظهوری ( از آنندراج ).شَقر؛ کار دلچسب و مقصود. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه دلچسب در فرهنگ عمید
دلپذیر، دل پسند، دل نشین، چیزی که انسان آن را بخواهد و بپسندد.
معنی کلمه دلچسب در فرهنگ فارسی
( صفت ) چیزی که دل آنرا بخواهد دلپذیر دلپسند .
جملاتی از کاربرد کلمه دلچسب
نکته دلچسب ما با خامشی هم چاشنی است خامه را بی شق کند شیرینی مضمون ما
فتاده است سخنهاش آنقدر دلچسب که می رسد به دل از گوش پیش، گفتارش
رنگی ز گوهر تو نداریم، گرچه هست دلچسب تر ز گرد یتیمی غبار ما
داغ مرا که زخمی بیگانگی اوست دلچسب نیست صحبت مرهم که آشناست
تجگی شیرینی و خوراک دلچسبی در سیستان است که از شیرینی جوانه گندم، آرد، روغن و آب تهیه میشود.
من از دلچسبی آن خال عنبر فام دانستم که خواهد حلقه بیرون در کردن سویدا را
بابک ریاحیپور میگوید این آلبوم، خوب و قابل توجه است. او بر این باور است که تأثیرپذیری سیروان از آثار غربی تقلید نیست و جاده رؤیاها را آلبومی دلچسب با تنظیمهای مدرن و قوی توصیف میکند.
دلچسبی ما عذر گران خیزی ما خواست چون گرد یتیمی به گهر بار نگشتیم
لیک از آن ملیون نبینی دههزار شعر دلچسب فصیح آبدار
عذر خواهیهای لطفش از دلم بیرون نبرد این چه دلچسبی است با شیرینی دشنام اوست
رهنمای خنده چون ساغر مرا دلچسب نیست همچو مینا، رهنمای گریه می خواهد دلم
هزینهٔ آلبوم سلام آخر بیش از ۵ برابر آلبوم برای اولین بار بود. فضای آن عاشقانه بود و این آلبوم در لیست پرفروشترین آلبوم سال قرار گرفت. برخورد با طرفداران برایش دلچسب است و از آنان انرژی میگیرد.
آنقدرها لب شیرین سخنش دلچسب است که رسد پیشتر ازگوش به دل گفتارش
گای پرت، نوازنده گیتار بیس پینک فلوید، جایگزین راجر واترز در آلبومهای صدای دلچسب رعد، ناقوس جدایی (آلبوم) و تکانه (آلبوم پینک فلوید)، گیتار بیس آهنگ اصلی فیلم «دل سه ره» را زنده است.