خوشنودی

معنی کلمه خوشنودی در لغت نامه دهخدا

خوشنودی. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( حامص ) مقابل خشم. مقابل غضب. ( یادداشت مؤلف ). رضا. خوشحالی. رضایت. خرمی. فرح. شادمانی. ( ناظم الاطباء ) :
جهانی به آیین بیاراستند
چو خوشنودی پهلوان خواستند.فردوسی.زینهمه بهتر مر ایشان را همی حاصل شود
چیست آن خوشنودی شاه و رضای کردگار.فرخی.نامه ها رفت به اسکدار بجمله ولایت... تاوی را استقبال کنند بسزا و سخت نیکو بدارند چنانکه به خوشنودی رود. ( تاریخ بیهقی ). سلطان بسیار نیکویی گفت و از وی خوشنودی نمود. ( تاریخ بیهقی ).
بهر خوشنودی حق پیش آر دست
کان بمقدار کراهت آمده ست.مولوی.

معنی کلمه خوشنودی در فرهنگ فارسی

مقابل خشم مقابل غضب

جملاتی از کاربرد کلمه خوشنودی

گر سرت در پا نهم ور تیغ بر فرقم زنی از منت خوشنودی ای جان وزتوام آزار نیست
نبردم من این رنج از بهر مال بدم کام خوشنودی ذوالجلال
ما فروغی به سیه‌روزی خود خوشنودیم زآن که هرگز نتوان منت خورشید کشید
به خوشنودی ما رسول عرب (ص) به آوای العفو بگشود لب
به امید خوشنودی جان او نگهداشت سوگند و پیمان او
به طنز اشراق را گویی که خوشنودی ز ما یا نه بلی از چون تو خونخواری کسی خشنود می‌گردد؟
آسایش صد سال زندگانی خوشنودی روزی سه و چهار است
همراهی ما به هم محال است خوشنودی ما ز هم خیال است
آن خداوندی که گر خواهد بخوشنودی و قهر خصم را بی جان کند جان در تن بیجان کند
فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ... الآیة بازگشتند، یعنی رسول خدا (ص) و مؤمنان که از بدر بازگشتند بعافیت و راحت و افزونی از تجارت، هیچ مشرک نادیده، و هیچ رنج بایشان نارسیده، و آن گه ثواب غزو ایشان را حاصل شده، و بطاعت داری رسول خدا (ص) برضا و خوشنودی حق رسیده. این است که رب العالمین گفت:لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.