دیدی

دیدی

معنی کلمه دیدی در لغت نامه دهخدا

دی دی. [ دَ دَ ] ( ع اِ صوت ) آوازی است که از آن حدی برآورده اند و اصل آن است که نبود برای مردم حدی پس زد اعرابی غلام خود را و گزید انگشتان او را پس میرفت غلام و میگفت دَی ْ دَی ْ و اراده می کرد از آن «یا یدی » [ وای دستم ] پس سیر کردند شتران بر آواز آن غلام پس گفت اعرابی مر غلام را لازم گیر این آواز را و خلعت داد غلام را پس این است اصل حداء. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه دیدی در فرهنگ فارسی

آوازیست که از آن حدی بر آورده اند .

معنی کلمه دیدی در دانشنامه عمومی

دی دی ( انگلیسی: DiDi ) شرکت ترابری چینی است، که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد.

جملاتی از کاربرد کلمه دیدی

جنگ جهانی اول و دوم آسیب شدیدی به صنعت اردک در انگلستان زد و رفته‌رفته مزارع پرورش اردک از بین رفتند.
بدین بزمگه بر ندیدیم کس ترا دیدم ای سرو آزاده بس
صومعه سرا شهر جدیدی است و به همین علت اکثر ساختمان‌های آن نوساز هستند.
مرتضی دیدی چه کرد اندر جهان کرد او خلق خدا را رازدان
هرچند که از یار جز آزار ندیدم هرچند که دیدم به از یار ندیدیم
همه هرچ دیدی بدیشان بگوی سبک باش و از هر کسی مژده جوی
بدیشان گفت یوسف را چو دیدید ز تیغ مهر او کفها بریدید
بس بکوشیدی ندیدی گرمیی پس ز شید آورده‌ای بی‌شرمیی
فعالیت سیاسی تقی ارانی هنگام اقامت وی در آلمان (۱۳۰۸–۱۳۰۱ شمسی) با پایه‌گذاری «فرقه جمهوری انقلابی ایران» در سال ۱۳۰۴ شمسی وارد مرحله جدیدی شد.
تو بسی گفتی ز کار خویشتن من نگفتم هیچ و دیدی کار من
شستیم نقشِ غیر، ز الواح کاینات دیدیم عالمی که صفاتست عینِ ذات
سر الب ارسلان دیدی ز رفعت رفته بر گردون به مروآ تا کنون در گل تن الب ارسلان بینی
عاشقا جور و جفا دیدی هرگز پس ازین یاد بد عهد جفاکار مکن گو نکنم