معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 247
- بی گروه
- بی گزندی
- بی گفت و شنود
- بی گفت و گو
- بی گمانی
- بی گنهی
- سویدان
- سپا
- سپاده
- سپاره
- سپت
- سپر سیاه
- سپیدجامه
- موضوع له
- موضوع کردن
- ان جهان
- ان دگر
- ان کجا
- قنات النوج
- قنات باغ
- قموص
- قمچقای
- قمچی قیه
- قمیر
- افسر بر سر نهادن
- بامعرفت
- بامغز
- بامگاه
- بان دار
- افسر اعظم
- افسانه گویی
- افسانه نویسی
- افسانه نویس
- افسانه شدن
- افسانه رفتن
- افسانه رسیدن
- بازی زدن
- زخرفه
- زخم برداشتن
- زخم بستن
- زخم بندی
- زخم تیز
- زخم زبان زدن
- زخم زبان
- زخم شدن
- خاتون بارگاه
- خاثر
- رشوه ده
- رشوه گرفتن
- رشک خور
- رشکان
- رشکی
- رشید افشار
- رشید بیک
- رشید پاشا
- غنیمت گرفتن
- غوث اعظم
- غورباغه
- فیلو
- فیلولوژی
- فیلون
- خزب
- خسته خانه
- خسته کردن
- خسرو کواتان
- خسروجردی
- چراغ بادی
- چراغ باران
- چراغ بازی
- چراغ بره
- چراغ بی مید
- چراغ تپه
- جفت ساز
- جفت شدن
- جفت طلب
- جفت وار
- جفت گاو
- افضل تر
- افضل ایوبی
- افشین غلام
- طرب اباد
- طراز بند
- طرار بند
- طرب ارا
- تره دوغ
- تره لن
- قذ امل
- قر انداختن
- قر و غربیله
- قذ الان
- خود اموز
- خود جمله کردن
- خود نما ی
- خودداری نمودن
- بررو
- برزکوه
- برزنگ
- برزاوند
- اشپر
- اشپز
- اشک تاک
- اشک تلخ
- بلاشگرد
- بلاط الشهدا
- بلبیسی
- بلث
- بلجیک
- اشون
- اشوی
- اشوراده
- برزیده
- فاعل النهار
- فال مال
- فال کردن
- فانوس کش
- راس السرطان