دوبال

معنی کلمه دوبال در لغت نامه دهخدا

دوبال. ( اِ ) به معنی دوال است که تسمه و چرم حیوانات باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تنگ. ( ناظم الاطباء ). || مکر و حیله. || زمرد. || شمشیر آبدار. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه دوبال در فرهنگ معین

(دُ ) [ قس . دوبل ] (اِ. ) مکر، حیله .

معنی کلمه دوبال در فرهنگ عمید

= دوال

معنی کلمه دوبال در فرهنگ فارسی

( اسم ) مکر حیله .

معنی کلمه دوبال در ویکی واژه

دوبل
مکر، حیله.

جملاتی از کاربرد کلمه دوبال

ظاهر او را دوبال محکم است در یسار و در یمینش همدم است
در باغ جهان قامت سرو ارچه لطیف است نازم به قد یار که در لطف، دوبالاست
ساقی بزم اگر آن دلبر رعنا باشد دور اول همه را نشأه دوبالا باشد
بدانسان که بر جعفر پاکزاد دوبال اززمرد پس ازمرگ داد
ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد بهار نشأه این باده را دوبالا کرد
گر به این دستور قد یار رعنا می‌شود ناله بی‌تابی عاشق دوبالا می‌شود
به جای دو دست ایزد ذوالجلال بدادش زیاقوت رخشان دوبال
جمجمه‌ی استخوان‌پولک مثل هولوپتیکیوس مفصلی متحرک در بالای سر داشت که به این ماهی امکان می‌داد دهانش را خیلی باز کند. دم استخوان‌پولک شکلی آشکارا بالابرتر داشت، یعنی نرمه‌ی بالایی آن بلندتر از نرمه‌ی پایینش بود. استخوان‌پولک فلس‌هایی تقریباً مربع‌شکل داشت که در ردیف‌هایی از بالا تا پایین بدن کشیده شده بودند. استخوان‌پولک کنار بسیاری از دیگر انواع ماهی‌ها، از جمله شش‌ماهی دوبال و تخته‌پوستان گوناگون، زندگی می‌کرد.
خالت ز خط مشکین دست دگر برآورد حرصش شود دوبالا موری که پر برآورد
نیست همدوشی به نخل قامت او، شان سرو مصرع حسن دوبالا نیست در دیوان سرو
زمی فروغ لب لعل اودوبالا شد می دو آتشه را نشأه دگر باشد