خوابی

معنی کلمه خوابی در لغت نامه دهخدا

خوابی. [ خ َ ] ( ع اِ ) ج ِ خابیه. ( منتهی الارب ). رجوع به خابیه شود : و در مجلس گاه اوانی و خوابی یشم مرصع بلالی نهاده. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه خوابی در فرهنگ عمید

= خابیه

معنی کلمه خوابی در فرهنگ فارسی

جمع خابیه

جملاتی از کاربرد کلمه خوابی

به زیر پای کسی کز سر جهان خیزد فلک چو سبزه خوابیده پی سپر گردد
تغافل زبن شبستان نیست بی‌عبرت چراغانی مژه خوابیدنی دارد به چندین چشم بیدارم
از عزیزان هیچ کس خوابی برای من ندید گرچه عمری شد که چون یوسف به زندان مانده ام
دربارهٔ علت روی آوردن ابراهیم ادهم به سلوک و فقر داستان‌های زیادی روایت شده‌است، که یکی از آن‌ها این است که می‌گویند در ابتدا ابراهیم پادشاه بلخ بود، روزی چشمش به مردی افتاد که در زیر سایه کاخ او نشسته بود و دیری نپائید که تکه نان خشکی از خورجین خود بیرون آورد و شربتی نوشید و سپس به پشت خوابید. ابراهیم از دیدن این صحنه مانند آدمی که از خواب بیدار شود از خواب غفلت بیدار شد و دست از لباس پادشاهی برداشت و راه فقر و سلوک را در پیش گرفت.[۴]
معمولاً با کالاهای خواب خاص مانند پتوهای سنگین مخصوص بی خوابی و ابزارهای دندانپزشکی برای محافظت از دندان می‌توان بی خوابی را درمان کرد.
در نرگس چشم تو عجب می مانم کو تازه چگونه است بدین بی خوابی؟
شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده‌اند برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را
تو درخوابی و آگاهی نداری حقیقت در قرار و بی قراری
وضعیت معمول نزدیکی (مرد در بالا) کمکی به کنترل انزال زودرس نمی‌کند بلکه روش مرد به پشت خوابیده و زن بر روی وی قرار دارد به کنترل ارگاسم کمک می‌کند
هر شب که بخوابیم هماغوش خیالت چون غنچه کند یاد تو در بالش ما گل
تو ز کم خوردن و ز بی‌‎خوابی یابی، ار زانکه دولتی یابی
مرا چون دیگران گرزان که اسبابی نشد روزی به این شادم که دل را پرده خوابی نشد روزی
از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم خوابیدن با دشمن و زن قصاب اشاره کرد.
این روش، یکی از معمول‌ترین، طبیعی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین روش‌های آمیزش است که بسیاری آن را انجام می‌دهند و بدین صورت است که زن به پشت خوابیده و به‌صورت تاق‌باز در زیر قرار گرفته و پاهای خود را به اندازه‌ای که احساس راحتی کند باز می‌کند و مرد در میان پاهای زن قرار گرفته و عمل دخول را انجام می‌دهد.
عمرها شد انفعال غفلت از دل می‌کشیم این ستمگر ساعتی از ما جدا خوابیده بود