خوبتر

معنی کلمه خوبتر در لغت نامه دهخدا

خوبتر. [ ت َ ] ( ص تفصیلی ) بهتر. نیکوتر. اطیب. الطف :
بهزار دل زمانه ببقا حریف بادت
که زمانه را حریفی ز تو خوبتر نباید.خاقانی.

معنی کلمه خوبتر در فرهنگ فارسی

بهتر نیکوتر

جملاتی از کاربرد کلمه خوبتر

آدم ملک شد وملک ابلیس نیز تو از خوب خوبتر شوی از بد بتر شوی
تو او را گر شناسی نور گردی بپاکی خوبتر از هور گردی
خدای دیدم و بس در کتاب جمع و وجود که کس ندیده ازین خوبتر بدهر کتاب
چه عبرت از این خوبتر ای فلان که شد شه نشانی چنین بی نشان؟!
زخط پشت لب آن طاق ابرو از نظر افتد که نقش آخر از نقش نخستین خوبتر افتد
سر مردان چه کند خوبتر از سجده تو مسجد عیسی ز جان سقف سما اولیتر
کام عاشق تلخ‌تر یا صبر یا گفتار تو وصل دلبر خوبتر یا عشق یا کردار من
انصاف بده ای فلک مینا فام کز این دو کدام خوبتر کرد خرام
نار تو خوبتر ز برد و سلام خار تو تازه تر ز ورد و سمن
نتوان گفت رخت را قمر آری آری که تو هستی ز قمر خوبتر آری آری