معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 27
- از لحاظ
- ارژن
- ارک
- ارگان
- ارگانیسم
- اریب
- اریج
- اریز
- اریس
- ارین
- اساری
- اساس
- اساساً
- اساسی
- اساطیری
- اسباط
- اسبست
- اسبله
- ازکی
- ازگ
- ازی
- ازیرا
- ازیراک
- ازآن
- اس
- اساتيد
- ازسر
- ازل
- ازلیت
- ازمان
- ازمنه
- ازن
- ازنو
- ازنی
- ازهر
- ازاره
- ازالت
- ازبکی
- ازدر
- ازدو
- ازرق پوش
- استبعاد
- استتار
- استثنا
- استجابت
- استحکامات
- استخر
- استام
- استان
- استانبولی
- استانداري
- استانداری
- استانه
- استبصار
- اسبه
- است
- استاد
- استادن
- استادیوم
- استار
- استالاگمیت
- استالین
- اسرارآمیز
- اسطرلاب
- اسفنجی
- اسفندیار
- اسلاف
- اسلاید
- اسلواکی
- اسلی
- استناد
- استنباط
- استنشاق
- استنکار
- استنکاف
- استه
- استوانه
- استیفا
- استونی
- استفتاح
- استفراغ
- استفسار
- استقبال کردن
- استقرائی
- استم
- استمالت
- استمتاع
- استعلام
- استعمار
- استعماری
- استغراق
- استغفرالله
- استغنا
- استفادت
- استفاده
- استرداد
- استراحت
- استدلالی
- استدراج
- استخوانی
- استخلاص
- اسیدی
- اسیر
- اشارات
- اشباه
- اشبه
- اشتباه
- اشتباهات
- اشتباهی
- اسناد
- اسوت
- اسود
- اسپ
- اسپرم
- اسم خاص
- اسم ذات
- اسموکینگ
- اسمي
- اسمی
- استره
- استرکنین
- استزادت
- استشعار
- استطاعت
- استعجال
- استعداد
- استعفا
- اشراق
- اشرف
- اشرفی
- اشعار
- اشعث
- اشعر
- اشعری
- اشعه
- اشغال کردن
- اشغالگر
- اشتهار
- اشتهای
- اشتک
- اشتیاق
- اشجار
- اشجع
- اشر
- اشراف
- اشرافی
- اشتداد
- اشترانکوه
- اشتراک
- اشتراکی
- اشتربان
- اشتغال
- اشتلم
- اشتها
- اشقر
- اشق
- اشقی
- اشم
- اشن
- اشنا
- اشنه
- اشه
- اشهاد
- اصل
- اصلاحیه
- اصلاحات
- اصلاً
- اصلم
- اصلیت
- اصله
- اصم
- اصناف
- اصطبل
- اصطخر
- اصطخری
- اصطلاحی
- اصطلاحات
- اصطلاح
- اصطناع
- اصفهانی
- اشکنه
- اشکوبه
- اشیا
- اشیم
- اصبح
- اصح
- اصحاب الشمال
- اصداف
- اصطبار
- اشهد
- اشو
- اشواق
- اشکاف
- اشکال
- اشکانی
- اشکبار
- اشکر
- اشکم
- اطلاعیه
- اطلاعات