ازنی

معنی کلمه ازنی در لغت نامه دهخدا

ازنی. [ اَ زَ نی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به ذویَزَن. یَزَنی. یزانی. ازانی.
- رمح ازنی ؛ نیزه راست منسوب بذی یزن ، و هو ملک من ملوک حمیر. ( مهذب الاسماء ).
ازنی. [ اَ نا ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از زانی. زانی تر.
- امثال :
ازنی من حَمامَة.
ازنی من سجاح ؛ هی امراءة من بنی تمیم بن مرة کانت ادعت فیهم النبوّة. ثم حملتهم علی ان زفوها الی مسیلمة المتنبی لعنهما اﷲ فوهبت نفسها له فقال لها:
الا قومی الی المخدع
فقد هیی لک المضجع...
و قال الشاعر:
و ازنی من سجاح بنی تمیم
و خاطبها مسیلمة الزّنیم
و أهدی من قطاة بنی تمیم
الی اللؤم التمیمی القدیم.
ازنی من ضیون .
ازنی من قِرَد ؛ زعم الهیثم بن عدی ان قِرَداً اسم رجل من هذیل یقال له قردبن معویة و قال بعضهم ان القرد ازنی الحیوان و زعم ان قرداً ازنی فی الجاهلیة فرجمته القرود.
ازنی من قِطّ.
ازنی من هِجرس ؛ قالوا هو القرد و قالوا هو الدب.
ازنی من هرّ ؛ قال ابن الکلبی هی هرّ بنت یامن الیهودیةمن حضرموت و هی احدی الشوامت بموت رسول اﷲ ( ص ). فاخذها المهاجربن ابی امیة عامل رسول اﷲ فقطع یدها. ( مجمع الامثال میدانی ).

معنی کلمه ازنی در فرهنگ فارسی

زانی تر

جملاتی از کاربرد کلمه ازنی

رود نشانه ی دندان حسرت از لب عاشق دمی که می دهی و دست نازنین تو بوسد
آسمان لطفی ندارد ور نه کی در دور او خار کش بودی گل نازک مزاج نازنین
او یک نویسندهٔ متعصب مذهبی است و سخنان سخت و جانبدارانه‌اش علیه ادیان غیرمسیحی می‌تواند جنبه‌های مذهب زروانی ساسانیان را برایمان آشکار کند. ازنیک به اولین گروه مترجمان از سال ۴۳۰ تعلق دارد. وی از شاگردان مسروپ ماشتوتس و ساهاک پَرثَوی، مبتکرین خط ارمنی است. سخنان او تا به امروز از سوی پژوهشگران بسیاری پایهٔ مطالعات قرار گرفته‌است. ازنیک که کتابش شامل چهار بخش بوده به تکذیب و رد فرق دینی مانند کیش پارسی، آموزش‌های حکمای یونان و فرقهٔ مذهبی مرقیون پرداخته‌است. متن کتاب وی توسط ال ماریس به سال ۱۹۵۹ ویرایش شد و به چاپ رسید.
دست شست از وجود هر که دمی در غم چون تو نازنین افتاد
کرد در بر جامه‌ای از خون حلق نازنین یا ولی المؤمنین
«برآوردِ اهمیت خازنی، کاری است دشوار. ترازوی آبی او جای تردید باقی نمی‌گذارد که او در زمره بزرگ‌ترین سازندگان ابزارهای علمی در همه اعصار شمرده می‌شود. در علم حِیَل (مکانیک)، کتاب دیگری شناخته نشده‌است که سنت کتاب میزان‌الحکمه را ادامه داده باشد. پس از آن، علم أوزان، تبدیل به کاردستی اشخاصی شد که ترازوهای ساده می‌ساختند و از آن پس، این رشته از سنت علمی خود بیرون رفت.»
بین بخشی از التفهیم که در بارة نسبت بین اعداد است، با بخشی از میزان الحکمة عبدالرحمان خازنی نیز شباهتهایی وجود دارد، چه بسا خازنی این بخش را از التفهیم گرفته باشد.
مخازنی که فقط سطح خارج آن‌ها گالوانیزه می‌شود جهت جلوگیری از انفجار این قطعات در داخل آب مذاب می‌بایست به لوله‌هایی جهت ورود و خروج هوا هنگام غوطه‌وری در وان مذاب مجهز شوند که ارتباط فضای داخل مخزن را با فضای بیرون از وان برقرار می‌نمایند.
مازنی را از پیشوایان علم لغت، نحو، ادبیات، شعر روایی می‌دانند که در روزگار خود بسیار موثق بود.
گر دهد دل بنازنین پسری نکشد هیچگونه دردسری
این فیلم در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نازنین احمدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را برای بازی در این فیلم گرفت.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال پارتیزانی تیرانا، باشگاه فوتبال دینامو تیرانا، باشگاه فوتبال شاختیور سالیهورسک، باشگاه فوتبال دینامو بخارست، باشگاه فوتبال اسپلیت، باشگاه فوتبال داینامو برست، باشگاه فوتبال ولازنیا اشکودر، باشگاه فوتبال تیرانا، و باشگاه فوتبال چورنومورتس اودسا اشاره کرد.
نازنین بنیادی هنرپیشه و کاوه مدنی معاون سابق سازمان محیط زیست ایران انتخاب او را در توییتر تبریک گفتند. تبریک مدنی از این جهت اهمیت دارد که ایرانیان دو تابعیتی در ایران مجاز به کار در مشاغل دولتی نیستند.
از نوع خازنی که امکان خواندن و نوشتن هم‌زمان در آن وجود ندارد. در کارت‌هایی که از این نوع حافظه استفاده می‌کنند. امکان تنظیم‌های بالای گرافیکی وجود ندارد. از این نوع حافظه در کارت گرافیکی ارزان قیمت استفاده می‌شود.
نازنینان چمن را بس که نازک ساختند سینه می‌مالد همی بر خاک چون موج سراب
بعد از سقوط برامکه ضعف و فساد دولت عباسیان را دربر گرفت و هارون از این اقدام خود ابراز تأسف کرد. بعدها مأمون به بقایای برامکه توجه کرد لیکن آن‌ها دیگر حشمت و قدرت قبلی خود را بازنیافتند.
کدام سر و ببالای نازنین تو ماند که من بسایۀ آن سرو جویبار بنالم
نازنین شوریده میشد ناگهی بود هم سرما و هم گل در رهی
گل راحت به کام دل بچینی خوشا مستی و عشق نازنینی
بس جان نازنین که چو گل میرود به باد  در پای سروناز تو ای گلعذار من