استخوانی. [اُ ت ُ خوا / خا ] ( ص نسبی ) منسوب به استخوان. از استخوان. عظمی : خبر داری ای استخوانی قفس که جان تو مرغی است نامش نفس.سعدی.
معنی کلمه استخوانی در فرهنگ معین
( ~. ) (ص . ) ۱ - (عا. ) لاغر، نحیف . ۲ - رنگ استخوانی (کرم مایل به سفید ).
معنی کلمه استخوانی در فرهنگ فارسی
منسوب باستخوان عظمی .
معنی کلمه استخوانی در ویکی واژه
(عا.) لاغر، نحیف. رنگ استخوانی (کرم مایل به سفید)
جملاتی از کاربرد کلمه استخوانی
افراد زمانی که صدای خود را ضبط میکنند و آن را پخش میکنند، با چیزی که خودشان میشنوند متفاوت است. چون سرعت انتقال و کیفیت انتقال صدا در هوا با استخوان تفاوت دارد در نتیجه فرد به کمک القای استخوانی صداهای زیر را به صورت کاملتری میشنود در نتیجه خروجی صدای فرد با صدایی که خودش میشنود متفاوت است.
گر در خورت نیابم، شاید، که بر سماطت پوسیده استخوانی بر خوان چه کار دارد؟
خاک بر سر استخوانی را که آن مانع این سگ بود از صید جان
گه از نطفهای نیکبختی دهی گه از استخوانی درختی دهی
*بافت استخوانی اسفنجی در وسط استخوان های کوتاه و پهن و در دوطرف استخوان های دراز و باریک قرار دارد*
در حد قدامی کنار فوقانی راموس یک زائده استخوانی سهگوش اتّصال دارد که قاعدهآن به سمت پایین و رأس آن در بالا قرار دارد. بهاین زائده ماهیچه گیجگاهی (تمپورالیس) اتصال دارد.
نقل است که یک سال حج کردی و یک سال غزو کردی و یک سال تجارت کردی و منفعت خویش براصحاب تفرقه کردی و درویشان را خرما دادی و استخوان خرما بشمردی. هرکه بیشتر خوردی به هراستخوانی درمی بدادی.
غم مخور سلمان به غم خوردن که چرخ از خوان خویش هر همایی را که بینی استخوانی میدهد
تشخیص پوکی استخوان معمولاً به دنبال یک شکستگی بالینی حاد یا انجام آزمایش سنجش تراکم استخوان مسجل میشود. رادیوگرافیها میتوانند شکستگی فشاری مهرهها را نشان دهند، ولی شواهد پرتونگاری کاهش توده استخوانی تا هنگامی که ۳۰٪ از توده استخوان تحلیل نرفته، ایجاد نمیشود. عکسهای پرتونگاری شاخص خوبی برای تشخیص پوکی استخوان نیستند زیرا نفوذ کم یا بیش از حد اشعه در فیلم عکاسی روی کیفیت آن تأثیر میگذارد، از اینرو رادیوگرافیها راهنماهای خوبی برای پی بردن به استئوپروز نیستند و غالباً تشخیص براساس سنجش تراکم مواد معدنی استخوان مسجل میگردد.
جمجمه معمولی مار دارای یک پوسته مغزی استخوانی شدهاست، با استخوانهای پیشانی مجزا و استخوانهای آهیانه یکپارچه به سمت پایین تا پایه کاسه مغز، که بزرگ است و به سمت نوک که تا ناحیه پروانهای گسترش مییابد. بینی کمتر استخوانیشدهاست و استخوانهای جفتشده بینی اغلب تنها در پایه خود چسبیدهاند. کندیل اکسیپیتال یا سهلوبی است و توسط بازیوکسیپیتال و بروناکسیپیتال تشکیل شدهاست، یا یک برجستگی ساده که توسط بازیوکسیپیتال تشکیل شدهاست. سوپراکسیپیتال از سوراخ پسسری خارج میشود. بازیوکسیپیتال ممکن است دارای یک فرایند شکمی خمیده یا هیپوفیز در افعیها باشد.
ز چربی دنیا بشو دست آز سگست آنکه با استخوانی خوشست
ماه نو باشد میان خیل اطفال نجوم استخوانی کش ببازی شب بصحرا افکنند
خصم بدگوهر اگر حرف ملایم گوید استخوانی است که در لقمه نهان میگردد
طبق قصه راگنار لادبورک، بی استخوانی آیوار نتیجه یک نفرین بوده. مادر او، آسلاگ، همسر سوم راگنار بود. او به عنوان یک ولوا توصیف شدهاست (گونهای از پیشگویان). وی پیشبینی میکند که پس از بازگشت راگنار از سفرش برای حمله به انگلیس، همسرش باید سه شب منتظر بماند تا ازدواج خود را به کمال برسانند. با این حال، پس از چنین جدایی طولانئ، شهوت بر راگنار قالب گشت و به سخنان اسلاگ توجه نکرد. در نتیجه، آیوار با استخوانهای ضعیف متولد شد.
در مطالعه تومورها و تصویربرداری از قلب برای مثال تشخیص سرطان تیروئید، تومورهای اندوکرین، غدههای لنفاوی، تودههای مغزی، مشکلات استخوانی، مکانیابی دقیق تومرهای خوشخیم پاراتیروئید، تشخیص عفونت و التهاب، تصویربرداری از عضله قلب، ارزیابی جراحت شریان کرنوری و… کاربرد دارد.
کوهان، عضوی مهم در شتر است که تنها از چربی و ماهیچه تشکیل شده و در آن استخوانی وجود ندارد و شتر در شرایط بیخوراکی تا چندین روز میتواند با اعتماد به وجود این چربی و سوختوساز آن زنده بماند.
استخوان خاصره استخوانی است عرضاً مسطح و محیط غیر منظم چهار ضلعی دارد بنابراین دارای یک سطح خارجی و یک سطح داخلی و چهار کنار (قدامی، خلفی، فوقانی، تحتانی) و چهار زاویه (قدامی فوقانی - خلفی فوقانی - قدامی تحتانی - خلفی تحتانی) است.
استخوانهای بدن از لحاظ آرایش قرار گرفتن تیغههای استخوانی و تراکم استخوانی به دو دسته تقسیم میشوند
تو چون گوشت بر استخوانی درو که این بقعه را آب و نانی خوشست