اشغالگر

معنی کلمه اشغالگر در لغت نامه دهخدا

اشغالگر. [ اِ گ َ ] ( ص مرکب ) آنکه شهر یا محلی را تصرف کند و غالباً بر کسانی اطلاق میشود که برخلاف حق و بزور جائی را میگیرند.

معنی کلمه اشغالگر در فرهنگ معین

( ~. گَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) شخص یا نیرویی که جایی را به زور و برخلاف حق تصرف کند.

معنی کلمه اشغالگر در فرهنگ عمید

۱. آن که به زور و برخلاف حق جایی را تصرف می کند.
۲. سپاهیانی که به زور به کشور دیگر داخل شده و تمام یا قسمتی از آن را تصرف کنند.

معنی کلمه اشغالگر در فرهنگ فارسی

آنکه به زوروبرخلاف حق جائی راتصرف کند، سپاهیانی که به زوربه کشوردیگرداخل شوندوتمام یاقسمتی از آنراتصرف کنند
( صفت ) دولتی که ناحیه ای را بزور و بر خلاف حق تصرف کند .

معنی کلمه اشغالگر در ویکی واژه

شخص یا نیرویی که جایی را به زور و برخلاف حق تصرف کند.

جملاتی از کاربرد کلمه اشغالگر

حسینیه پس از چند روز که محل استقرار و مانور دادن اشغالگران بود، در حالی که به شکل مخروبه‌ای درآمده و هنوز هم به همان صورت باقی است به حکم دادگاه ویژهٔ روحانیت پلمب گردید؛ و پس از چند روز در یورشی مجدد و باز بنا به حکم دادگاه ویژه روحانیت - در زمان دادستانی ری شهری- درب‌های ورودی به منزل منتظری مسدود و جوش داده شد و تنها درب ورودی به قسمت داخلی منزل او را باز گذاشتند که این درب نیز به وسیلهٔ قرار دادن کیوسک و گماردن نیروهای سپاه پاسداران در جلوی آن به‌طور شبانه‌روزی کنترل می‌شد و بیش از پنج سال منتظری جز با فرزندان و خواهر و برادران و نوه‌های خویش با شخص دیگری اجازهٔ ملاقات نداشت.
سید احمد خان در سال ۱۸۱۷ میلادی دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را از محضر استادان طی نمود و به نوشتن روی آورد. وی با انگلیسی‌های اشغالگر هند ارتباط داشت و در نوشته‌های خود نگاه مادی به دیانت داشت.
گفته می‌شود سر الکساندر برنز به دلیل زن‌بارگی و خشم روزافزون مردم افغانستان از اشغالگری بریتانیا توسط یک جمع شورشی در سال ۱۸۴۱ مورد حمله قرار گرفته و به همراه برادرش کشته شد.
منشأ این اتحاد به دوره قرون وسطی بازمی گردد. در سراسر تاریخ این پیمان کمک بزرگی به هردو دولت بوده‌است؛ برای مثال، در هنگام جنگ‌های ناپلئونی در جبهه شبه جزیره ایبری، بریتانیا به پرتغال کمک کرد تا در جنگ شبه جزیره بر ارتش اشغالگر فرانسه غلبه کند و در جنگ جهانی اول نیز پرتغال کمک بریتانیا را جبران نمود.
مدتی پس از آزادی، کار در جنبش مقاومت را در برابر اشغالگران از سر گرفت. در ژانویه ۱۹۴۲، او به عضویت کمیته استانی اتحادیه کمونیست‌های یوگسلاوی در مقدونیه درآمد. از آن جایی که کاراماندی تحت نظر بود و همچنین سابقه دستگیری و زندان داشت عملاً نمی‌توانست کار زیادی برای جنبش مقاومت انجام دهد. او تصمیم گرفت عنصر تأثیرگذاری باشد و در بهار به گروه پارتیزان‌های یوگسلاوی بپیوندد.
محور دوم درگیری در شمال اهواز و با حضور طوایف زرگان، باوی، حمیدی، نواصر، سلامات و در یک عملیات پارتیزانی به انفجار لوله‌های نفت شرکت انگلیسی منتهی شد و سومین محور عملیات در منطقه شادگان توسط طوایف بنی کعب و دیگر عشایر فهیم منطقه به فرماندهی سیدجابر آلبوشوکه و الوان کعبی علیه نیروهای اشغالگر انجام شد.
در زمان توکولتی‌نینورتای یکم در پی شورشی در بابل که علیه اشغالگران به انجام رسیده بود، آشوریان نیایشگاه‌های آن شهر، از جمله نیایشگاه مردوک را مورد چپاول قرار دادند و شاه آشور، در بابل، شهر جدید به نام کار-توکولتی-نینورتا ساخت. سپس یک حاکم دست نشانده را در بابل نشاند و خود به آشور بازگشت.
در سال ۱۹۳۷ گروهی از جوانان سوری، متشکل از دانشجویان و طلاب دینی مسولیت اخوان سوریه را به عهده گرفتند. آنان به دلیل خشونت موجود در رژیم اشغالگر فرانسه با نام‌هایی مختلف و متفاوت از اخوان‌المسلمین، انجمن‌هایی در حلب، دیرالزور، لاذقیه، بیروت و … تأسیس کردند. این جوانان خود را با نام شباب محمد (جوانان محمد) می‌خواندند. ۲ سازمان شبهه نظامی سرایا و فتوه توسط این گروه تشکیل شد.
در همان سالی که لئون تروتسکی توسط یکی از جاسوسان استالین کشته شد مندل ۱۷ ساله هم به عضویت بخش بلژیک بین‌الملل چهارم درآمد. با اشغال بلژیک توسط آلمان‌ها به جنبش مقاومت علیه اشغالگران پیوست و از موضع یک کمونیست و انترناسیونالیست به پخش اعلامیه‌های ضد جنگ و انقلابی در بین صفوف سربازان آلمانی پرداخت. در جریان جنگ سه بار توسط نازی‌ها دستگیر و به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد و هربار موفق به فرار شد. در روزهای پایانی جنگ بار دیگر توسط نازی‌ها دستگیر و به اردوگاه کار اجباری در آلمان اعزام شد که در آوریل ۱۹۴۵ بار دیگر موفق به فرار از اردوگاه نازی‌ها شد.
به دنبال اعتصاب عمومی ۱۹۴۲ لوکزامبورگ علیه اشغالگران آلمانی و بخشنامه جدیدی که جوانان لوکزامبورگی را به زور در ورماخت نام‌نویسی می‌کرد، ۲۰ نفر از اعتصاب‌کنندگان توسط گشتاپو دستگیر، به اعدام محکوم شده، و میان ۲ تا ۵ سپتامبر ۱۹۴۲ تیرباران شدند. ارنست توسن بوکسور نیز در میان آنها بود. این زندانیان سیاسی نیز در نزدیکی اردوگاه دفن کردند.