اشتلم

معنی کلمه اشتلم در لغت نامه دهخدا

اشتلم. [ اُ ت ُ ل ُ ] ( اِ ) بمعنی تندی وغلبه و زور و تعدی کردن باشد بر کسی و بزور چیزی گرفتن. ( برهان ). قهر و غلبه و تعدی و زور :
نیارد دگر موج غم اشتلم
فتد رخت عقل ار به گرداب خم.ظهوری ( از فرهنگ نظام ).غالباً بلکه یقیناً لفظ ترکیست ، چه در لغات ترکی اشتلم بمعنی ستم نوشته است گو که در بهار عجم و برهان اشاره به ترکی بودنش نکرده اند. ( از غیاث اللغات ).

معنی کلمه اشتلم در فرهنگ معین

(اُ تُ لُ ) (اِ. ) ۱ - گرفتن چیزی به زور. ۲ - لاف زدن . ۳ - تندی ، خشونت . ۴ - ظلم ، زور.

معنی کلمه اشتلم در فرهنگ عمید

۱. زور، ستم.
۲. پرخاش و هیاهو، دادوفریاد، تندی: کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳: ۳۸۰ ).
۳. لاف زدن، رجزخوانی.

معنی کلمه اشتلم در فرهنگ فارسی

زور، ستم، تندی، پرخاش وهیاهو، دادوفریاد، شتلم نیزگفته اند
( اسم ) ۱ - اخذ چیزی بزور . ۲ - لاف پهلوانی زدن . ۳ - تندی خشونت . ۴ - تعدی زور .

معنی کلمه اشتلم در ویکی واژه

گرفتن چیزی به زور.
لاف زدن.
تندی، خشونت.
ظلم، زور.

جملاتی از کاربرد کلمه اشتلم

کاش با او گشتمی من نیز گم تا نرفتی بر سرم این اشتلم
مگر بر نوبتی خواب اشتلم کرد که امشب خاستن را وقت گم کرد
اشتلم از اختری است دعوی از اخسیکتی مشغله هست از درای رنج ره کاروان
مرا مگیر درین اشتلم که گرمتر است زبانه عطش وجوعم از زبانه تو
گم شو ازین هستی پر اشتلم بلکه شو از گم شدگی نیز گم
چون به دریا راه شد از جان خم خم با جیحون برآرد اشتلم
کرد ز بس ظلمت شب اشتلم قافله سررشته ی ره کرد گم
«عسی آن تکر هواخیر لکم» را بیابد وجه و بنهد اشتلم را
الهی، از خودم بستان و گم کن به نور پاک بر من اشتلم کن
با من امروز فلک را به جفا آشتی نیست همه اشتلم است