اسبست
معنی کلمه اسبست در فرهنگ معین
معنی کلمه اسبست در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اسبست در دانشنامه عمومی
معنی کلمه اسبست در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اسبست
سگ و اسبست با تو در مسکن آن گزندهست و این دگر توسن
شها چون پیل و فرزین شه پرستم نه چون اسبست کارم رخپرستی
این نه اسبست چرخ گردانست مرکب خاص شاه گیهانست
قدرش به ملک امکان بس نامناسبست آن در بزرگواری و این از محقری
براه مرو، چو خوش گفت کاروان سالار که استر ارچه چو اسبست از نتاج خر است
تاریخ جهانست نه اسبستکهگویی دی بود که با چنگیز آمد ز کلوران
شهوت اسبست و خشم سگ در تن معتدل دار هر دو را در فن
تعداد رشحه ی قلم فیض بخش او یبرون ز جذر و مد رقوم محاسبست
چه اسبست آنکه روز کین بود در زیر ران او به تن گردون به سیر اختر به سم مرمر به تک صرصر
نام کنونی روستا، طی دو مرحله با گذشت زمان تغییر کرده و به شکل کنونی درآمده است. مطابق با روایات پیشینیان، به دلیل وجود یک سنگ که تصویر کُرّه اسبی روی آن نقش بسته بوده و در مکانی که مقدس دانسته میشود و قدمگاه نام دارد، وجود داشته، نام روستا اسبِ پنهان بوده که با گذشت زمان به اسبستان و سپس به اسفستان تغییر کرده است. البته گفته میشود که سنگ نامبرده که تصویر کُرّه اسب روی آن بوده، توسط مزدورانی سرقت شده است.
زخم زبان که هست بدل نقش فی الحجر بر قلب رو سیاه خوارج مناسبست
اسبستان به معنی محل پرورش اسب، یکی از محلههای جنوبی شهر خرمآباد است. این محله تا پیش از سال ۱۳۶۵ خورشیدی به عنوان یکی از روستاهای اطراف شهر محسوب میشد اما با گسترش جمعیت و رشد فیزیکی محدوده شهر به عنوان یکی از محلات خرمآباد به شمار آمد.