اشکر

معنی کلمه اشکر در لغت نامه دهخدا

اشکر. [ اَ ک َ ] ( ع ن تف ) سپاسدارتر. حق شناس تر.
- امثال :
اشکر من بروقة. رجوع به بروقة شود.
اشکر من کلب .
اشکر. [ ] ( معرب ، اِ ) قسمی پارچه. رجوع به اشکری شود.
اشکر. [ اَ ک ُ ] ( اِخ ) قریه ای است در سوی شرقی مصر. ( از معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).

معنی کلمه اشکر در فرهنگ معین

(اَ کَ ) [ ع . ] (ص تف . ) سپاس دارتر، حق شناس تر.

معنی کلمه اشکر در فرهنگ فارسی

( اسم ) مقامی است در موسیقی قدیم .
قریه ایست در سوی شرقی مصر

معنی کلمه اشکر در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَشْکُرَ: که شکر کنم
ریشه کلمه:
شکر (۷۵ بار)

معنی کلمه اشکر در ویکی واژه

سپاس دارتر، حق شناس

جملاتی از کاربرد کلمه اشکر

و هرچه مقصود بود اندر آخرت بماند چنان که گفت، «و آخر دعویهم ان الحمدلله رب العالمین». پس چنان واجب کردی که به آخر کتاب گفته آمدی، لکن به سبب آن که صبر به شکر تعلق دارد، اینجا گفته آمد و نشان بزرگی درجه وی آن است که حق تعالی وی را یاد کرد و گفت، «فاذکرونی اذکرکم و اشکرو الی و لا تکفرون» و رسول (ص) گفت، «درجه آن که طعام خورد و شاکر باشد همچون درجه آن است که روزه دارد و صابر باشد». و گفت، «روز قیامت ندا کنند که لیقم الحامدون. هیچ کس برنخیزد مگر آن که حق را عزوجل شکر بکرده باشد اندر همه احوال. و چون این آیت فرود آمد اندر نهادن گنج و نهی از آن که و الذین یکنزون الذهب و القصه، عمررضی الله عنه گفت، «یا رسول الله پس چه جمع کنیم از مال؟» گفت، «زبانی ذاکر و دلی شاکر و زنی مومنه»، یعنی که اندر دنیا بدین سه چیز قناعت کن که زنی مومنه یاور باشد اندر فراغت که بدان ذکر و شکر حاصل آید.
بقعه آقا سید علی کیاشکر پس مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان املش، بخش مرکزی، دهستان املش شمالی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۶۰۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به ماریوپول، شاختار دونتسک، آرسنال کی‌یف، آلاشکرت و چورنومورتس اودسا اشاره کرد.
و ان کان بلوائی و ذلی بامرکم فاشکر بلوائی و ارضی مذلتی
می کرد وداع و اشکریزان می گفت رفتی و گذاشتی مرا شرمت باد
ز چشم اشکریز من روان شد چشمه‌ها حالی به زیر سایه سروی چو بی روی تو بنشستم
چون بعجز بندگی بمحل خدمت و مقام توبه باز شد، رب العالمین تدارک دل وی کرد، و برفق با وی سخن گفت: یا مُوسی‌ إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی یا موسی انی منعتک عن شی‌ء واحد، و هو الرؤیة، فلقد خصصتک بکثیر من الفضائل، اصطفیتک بالرسالة و أکرمتک بشرف الحالة، فاشکر هذه الجملة و اعرف هذه النعمة. وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ و لا تتعرض لمقام الشکوی، و فی معناه انشدوا:
ز خون جگر از مژه اشکریز به دست تظلم به سر خاکبیز
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال بانانتس، آرارات ایروان و باشگاه فوتبال آلاشکرت اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به آلاشکرت، میکا، گاندزاسار، اولیس و آرارات ایروان اشاره کرد.
پس شناسایی بگردانید رو خشم کرد آن مه ز ناشکری او
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده است می‌توان به اف۹۱ دودلانژ، سوچی، نوآ و آلاشکرت اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به آلاشکرت، اورارتو و میکا اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به بانانتس، آلاشکرت، کوتایک، آرارات ایروان و اولیس اشاره کرد.
سر برهنه با دو چشم اشکریز مهد بر نه بر هَیون بی جَهیز
اشکرمیدان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان املش در استان گیلان ایران است.
شد ترا از گریه ام چشم ترحم اشکریز روز باران سرشکم نم به نم پیوسته است
بحق هایهای اشکریزان ببانگ هوی هوی صبح خیزان
آلاشکرت ۱٬۷۵۲ نفر جمعیت دارد و در ارتفاع ۸۵۵ متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال لیورنو، باشگاه فوتبال آلساندریا، و باشگاه فوتبال آلاشکرت اشاره کرد.