استغفرالله

معنی کلمه استغفرالله در فرهنگ معین

(اِ تَ فِ رُ لْ لا ) [ ع . ] (شب جم . ) ۱ - برای طلب آمرزش به کار می رود. ۲ - برای نفی و انکار به کار می رود. ۳ - برای بیان خشم به کار می رود.

معنی کلمه استغفرالله در فرهنگ عمید

۱. در مقام توبه و استغفار گفته می شود: خدایا مراببخش، استغفرالله!.
۲. در هنگام نفی و انکار گفته می شود، هرگز، خدا نکند: من رند و عاشق وآنگاه توبه / استغفراللّه استغفراللّه (حافظ: ۸۳۶ ).

معنی کلمه استغفرالله در فرهنگ فارسی

( جمله فعلی مرکب از استغفر متکلم وحده از مضارع از مصدر استغفار الله ) ۱ - آمرزش میخواهم خدایرا از خدا آمرزش می طلبم . توضیح گاه در مورد انکار و نفی استعمال شود : (( ازدست زاهد کردیم توبه و زفعل عابد استغفرالله . ) ) ( حافظ ) و این معنی در خلال آن حلال زاده . استغفرالله ...... یا استغفر الله ربی و اتوب الیه ٠ آمرزش میخواهم ازخدا ( که ) پروردگار من ( است ) و باز میگردم بسوی او ٠
بخشایش میجوی از خدای خویش و باز میگردیم به سوی او .

معنی کلمه استغفرالله در ویکی واژه

برای طلب آمرزش به کار می‌رود.
برای نفی و انکار به کار می‌رود.
برای بیان خشم به کار می‌رود.

جملاتی از کاربرد کلمه استغفرالله

زین خطایم بگذر از لطف عمیم انّنی استغفرالله العظیم
مرنجان دل ز من، استغفرالله! خطا کردم که گفتم: مهربان باش
گفتم: استغفرالله ای نادان دل ازین شبهه ها مکن شادان
روایت کنند که مردی به نزدیک رسول (ص) آمد و گفت، «دنیا مرا فرو گذاشت، تنگدست و درویش شدم و درماندم، تدبیر من چیست؟» گفت، «کجایی تو از صلوات ملایکه و تسبیح خلق که روزی بدان یابند؟» گفت، «آن چیست یا رسول الله؟» گفت، «سبحان الله العظیم، سبحان الله و بحمده استغفرالله، هر روزی صد بار بگوی پیش از نماز بامداد و پس از صبح تا دنیا روی به تو نهد اگر خواهی و اگر نه، حق تعالی از هر کلمه ای فرشته آفریند که تسبیح می کنند تا قیامت و ثواب آن تو را باشد.» و رسول گفت (ص)، «من این کلمات بگویم دوست تر دارم از هرچه در زیر گردش آفتاب است»، و گفت، «دوست ترین کلمات نزدیک خدای تعالی این چهار کلمه است» و گفت، «دو کلمه است که آن سبک است بر زبان و گران است در میزان، و محبوب است نزد رحمان: «سبحان و بحمده سبحان الله العظیم و بحمده.»
از علو استغفرالله شاید ار نارد فرو سر به تاج اصطفی هم فرق فرقدسای من
کی بشر استغفرالله گویمت راست می گفتم ولی دستور نیست
طرفی نبستم زین جهان استغفرالله العظیم خسبیدم و شد کاروان استغفرالله العظیم
حاشا و کلا، استغفرالله ربی و اتوب الیه. هرگز خوش نباشد و تا قیامت دلکش نباشد، مگر من نه آن بودم که بر مرغ جان و تخم چشم خود رشک ها داشتم که چرا آن بر لب دیوار است و این محروم دیدار. حالا از کجا این قدر حوصله و طاقت بهم رساندم که: می‌خورند حریفان و من نظاره کنم.
خدایا آمدم بازت به درگاه و زان تقصیرها استغفرالله
عمر عزیزم شد تلف اندر پی آب و علف کاری نکردم بهر جان استغفرالله العظیم