اشتربان

معنی کلمه اشتربان در لغت نامه دهخدا

اشتربان. [ اُ ت ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شتربان. ( آنندراج ). ساربان. ساروان. راعی. جَمّال. اشتروان. اشتردار. شتردار. شترچران. اشترچران : و اشتربانان با مشکها،سر چاه فرستاده بودند. ( ترجمه طبری بلعمی ). و رجوع به دزی ج 1 ص 24 و شعوری ج 1 ص 148 و شتربان شود.

معنی کلمه اشتربان در فرهنگ معین

(اُ تُ ) (ص مر. ) نک شتربان .

معنی کلمه اشتربان در فرهنگ عمید

نگهبان شتر، ساربان، ساروان.

معنی کلمه اشتربان در فرهنگ فارسی

اشتروان، شتربان: نگهبان شتر، راننده شتران، شتردار، شترچران، ساربان، ساروان
( صفت ) شتربان

معنی کلمه اشتربان در ویکی واژه

نک شتربان.

جملاتی از کاربرد کلمه اشتربان

گر تو را خطاب اشتربان خال و عم نبود چون همی با من تو چندین داوری‌ی عمر کنی؟
چه قلاووز و چه اشتربان بیاب دیده‌ای کان دیده بیند آفتاب
پس فاروق گفت: باش تا چیزی بیاورم برای تو. اویس دست در گریبان کرد و دو درم برآورد. گفت من این را از اشتربانی کسب کرده ام. اگر تو ضمان می‌کنی که من چندان بزیم که این بخورم، آنگاه دیگر بستانم.
منم محکوم امر مر گه اشتربان و گه اشتر گهی لت خواره چون طبلم گهی شقه علم باشم
اشتربانا چو عزم کردی به سفر مگذار مرا خسته و زاینجا مگذر
یکی دبه در افگندی بزیر پای اشتربان یکی بر چهره مالیدی مهار ماده ما را
اشتربانرا سرد نباید گفتن او را چو خوش است غریبی و شب رفتن
احمدبن عطا گوید اشتری با من سخن گفت اندر راه مکّه، اشتری بود بار برنهاده و اشتربان بر وی نشسته شتر گردن دراز کرد اندر شب، من گفتم سُبْحَانَ مَنْ یَحْمِلُ عَنها اشتر با من نگریست و مرا گفت بگوی جَلَّ اللّهُ من گفتم جَلَّ اللّهُ.
بهشت اینجا بنا کردست شداد از پی شادی خبر زان خانهٔ خرم که می‌آرد یک اشتربان
این شهر دارای قدمتی دیرینه است و براساس سنگ‌نوشته‌های یافت شده قدمت آن به زمان حمله اعراب به ایران می‌رسد. نام اشترینان به احتمال زیاد بر این اساس انتخاب شده‌است که در زمان یزدگرد چون این منطقه خوش آب و هوا بوده‌است برای نگهداری چارپایان سپاه یزگرد استفاده می‌شده و بر همین اساس به آن اشتربان می‌گفته‌اند که بعدها در اثر گذشت زمان به اشترینان تبدیل شده‌است.
این شهر در دشت سیلاخور قراردارد و دارای آب و هوای سرد کوهستانی است. اشترینان به احتمال زیاد اشتربان بوده‌است و یکی از کاروانسراها بر سر راه بروجرد و اصفهان به همدان و بغداد بوده‌است. کوه و قلعه یزدگرد در شرق آن و کوه گرین در غرب آن قرار دارند. هسته اولیه شهر، بنا بر لغت‌نامه دهخدا متشکل از چهار چشمه بوده‌است.[نیازمند منبع]
و ما بعضی از این اندر مشاهده می‌بینیم که چون اشتربان و خربنده ترنّمی کنند اندر آن اشتر و خر طربی پیدا آید.