استفراغ

استفراغ

معنی کلمه استفراغ در لغت نامه دهخدا

استفراغ. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آغاز کردن کاری و سخنی را. || کشتن بچه نخستین شتر و گوسپند را. || توانائی خود در کاری بذل کردن. ( منتهی الارب ). همه توانائی خویشتن کار بستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || فراغت خواستن. ( غیاث ). || ( اصطلاح طب ) خروج فضول از بول و عرق و قی و خروج بلغم. پالایش. مقابل احتباس. تهی شدن تن خواستن از افزونیها که در طبیعت باشد. ( تاج المصادر بیهقی ). تهی شدن بدن از فضلات. ( غیاث ). تهی شدن از افزونیها که در طبیعت باشد خواستن. ( زوزنی ). پالایش طبع. گشاد. مقابل احتقان ، بست. استفراغ ، تدبیر پرداختن تن باشد از فضله طعام و از خلطهای فزونی. بیرون کردن طبیعت فضول را از بدن یا برعاف یا بریستن یا به قی و یا بعرَق و مانند آن. بیرون کردن رطوبتهااز تن باشد بوسائل طبیعی و غیرطبیعی چون خوی بوسیله مسامات و بلغم بوسیله ریه و بینی و خون بفصد و حجامت و نزف و نفث و بول بوسیله مثانه و فضول معده به قی یا اسهال و منی به انزال و مباشرت و چرک گوش و چرک بن ناخن. بیرون کردن فضول از تن بوسیله مسهل یا حقنه یا قی یا مُعرق یا بوسیله مُدِرّ یا مواقعه و غیره : بباید دانست که جماع استفراغی طبیعی است که...فضله ها از تن بدان دفع شود و تن سبکی یابد. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ). و از همه استفراغها پرهیز کند خاصه از جماع. ( ذخیره خوارزمشاهی ). هر گاه که مادّه به رگها میل کند استفراغ یا بعرق باشد و یا به ادرار بول.( ذخیره خوارزمشاهی ). و اگر استفراغ بحقنه کنند که از شحم حنظل و قنطوریون و... سازند روا باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و اگر به استفراغی حاجت افتد داروی مسهل خوردن صوابتر از قی کردن و رگ زدن باشد. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ). خارش قضیب و خایه را استفراغ به فصد وبه اسهال... باید کرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). نشان های بحران انتقال هفت است : یکی قوت تب ، دوم نابودن هیچ نوع از انواعهای استفراغ. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و اگر امتلاء سخت به افراط باشد، از پس استفراغی کنند به مسهلی که درخورد امتلاء باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و اگر بیماری را به استفراغ حاجت باشد، بمسهل یا بحقنه یا بشیاف یا بفصد تا آن استفراغ کرده نشود غذا نشاید داد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). چون چهار روز بگذرد [از بیماری لقوه ] یک مثقال ایارج بر سبیل شب یار بخورد و از پس یک هفته بحقنه تیز استفراغی کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). با مسهل با فصد و حجامت با معرقها و مقیی ٔها و مدرهای بول و طمث و داروها که بلغم از شش براندازد کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و اگر با لقوه علامتها که مقدمه فلج باشد یا مقدمه سکته باشد همی بیند بباید شتافت و استفراغی قوی کرد بحقنه تیز یا مسهلی قوی. ( ذخیره خوارزمشاهی ). نهم از سببها که تن را سرد کند، استفراغ به افراط و بسیاری جماع از این جمله بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). چهارم [ از اسباب گرم کننده تن ] ضمادها و داروها و روغنها مالیدنی و محجمه برنهادن باشد بی آزدن از بهر آنکه آزدن استفراغ باشد و استفراغ سردی فزاید. ( ذخیره خوارزمشاهی ). نخست استفراغی کند بحقنه تیز. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و هرچند گاهی استفراغی کردن به قی. ( ذخیره خوارزمشاهی ). اگر استفراغ کنند و آن شهوت را ساکن گردانند روا باشد و استفراغ بفصد اولی تر. ( ذخیره خوارزمشاهی ).رگ باسلیق زدن و حجامت کمرگاه و استفراغ بحقنه خسک و بابونه. ( ذخیره خوارزمشاهی ). از خوردن [ جو ] خون کثیف و فاسد نخیزد که به استفراغ حاجت افتد. ( نوروزنامه ). || قی کردن. ( غیاث ) ( منتهی الارب ).برگردانیدن فضول از راه گلو. تکلف قی. شکوفه. قی. اسهال. ( تفلیسی ). تهوّع. || تهی کردن معده را از فزونیها. ( منتهی الارب ). انتقاص مواد از بدن.

معنی کلمه استفراغ در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - فراغت طلبیدن . ۲ - قی کردن .

معنی کلمه استفراغ در فرهنگ عمید

۱. بالا آوردن غذای خورده شده از معده، قی کردن.
۲. (اسم ) [عامیانه] غذای بالاآورده شده از معده.

معنی کلمه استفراغ در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - فراغت خواستن خواستار فراغت و آسودگی گشتن . ۲ - تهی کردن بدن از فضله ها و افزونیها قی کردن برگردانیدن فضول از راه گلو شکوفه .

معنی کلمه استفراغ در فرهنگستان زبان و ادب

{vomit , vomiting, emesis} [علوم دارویی] خروج ناگهانی محتویات معده از راه دهان
{vomit , vomitus} [علوم دارویی] محتویات خارج شدۀ معده از راه دهان

معنی کلمه استفراغ در دانشنامه عمومی

استفراغ یا بالا آوردن ( به انگلیسی: Vomiting ) خروج با فشار محتویات درون معده جانداران از راه دهان و گاه از راه بینی به بیرون است. این محتویات می تواند غذای خورده شده یا دیگر مواد درون دستگاه گوارش مانند صفرا باشد. استفراغ ممکن است به دلیل نوع ماده بلعیده شده ( مثلاً غذای فاسد ) یا واکنش مغز به علت وجود تومور، حاملگی، استرس های عصبی و غیره باشد. به حالتی که پیش از استفراغ در بیمار ایجاد می شود تهوع ( احساس بالا آوردن ) می گویند. اگر استفراغ ادامه داشته باشد، برای جلوگیری از پیامدهایی همچون دهیدراتاسیون باید درمان گردد.
استفراغ با قی کردن ( برگشت غذا ) که غذای گوارش شده از راه مری به دهان برمی گردد اما بدون فشار است و منجر به جهیدن به بیرون نمی شود تفاوت دارد. تهوع و استفراغ یک واکنش محافظتی در پاسخ به علل متعددی هستند. این علل شامل طیف وسیعی از اختلالات، مانند شرایط کاملاً خوش خیم تا شرایط اورژانسی است. تهوع و استفراغ هر کدام می توانند به طور مستقل رخ دهند اما معمولاً با یکدیگر مرتبط هستند. معمولاً تهوع منجر به ایجاد استفراغ می شود. تهوع با رنگ پریدگی، تعریق، و احساس گرگرفتگی همراه است. آروغ زدن انقباضات مکرر عضلات دیافراگم و دیوارهٔ شکم است که اغلب منجر به استفراغ می شود یا با استفراغ همراه است
تهوع واستفراغ به وسیله تحریک وابران از مرکز استفراغ در مغز به عضلات شکم و سینه ایجاد می شود. نوروترانسمیترهایی که اغلب با تهوع و استفراغ همراه اند شامل استیل کولین، هیستامین، سروتونین و دوپامین است.
بسیاری از اپیزودهای تهوع و استفراغ، به صورت حاد و خودمحدودشونده است و تشخیص بیماری براحتی بر پایه تظاهر بالینی بیمار گذاشته می شود. تهوع مزمن واستفراغ برای بیشتراز یک ماه برای پزشکان یک چالش تشخیصی ودرمانی است.
بسیاری از موارد تهوع واستفراغ نیازی به درمان ندارند و فقط باید رژیم غذایی تغییر کند و وضعیت مایعات بدن باید کنترل شود. براساس شدت علایم داروهای ضد استفراغ به طریق مختلف ( خوراکی، تزریقی، مقعدی ) تجویز می شود.
داروهای رایج جهت تهوع واستفراغ شامل آنتی کولینرژیک ها: اسکوپولامین ( به انگلیسی: scopolamine ) آنتی هیستامین ها: دیفن هیدرامین و دیمن هیدرینات ( به انگلیسی: Diphenhydramine ) بنزامیدها: متوکلوپرآمید ( به انگلیسی: Metoclopramide ) بنزودیازپین ها: لورازپام ( به انگلیسی: Lorazepam ) بوتیروفنون ها: هالوپریدول ( به انگلیسی: Haloperidol ) کورتیکواستروییدها: دگزامتازون ( به انگلیسی: Dexamethasone ) فنوتیازین ها: کلروپرومازین ( به انگلیسی: Chlorpromazine ) آنتاگونیست های گیرنده سروتونین :شامل اندانسترون ( به انگلیسی: Ondansetron ) گرانیسترون ( به انگلیسی: Granisetron ) ، دولاسترون ( به انگلیسی: Dolasetron )

معنی کلمه استفراغ در دانشنامه آزاد فارسی

اِستِفراغ (vomiting)
خروج محتویات معده از راه دهان، با فشار. استفراغ علل گوناگونی دارد؛ از آن جمله است تحریک مستقیم معده، درد شدید، سرگیجه، و احساسات. استفراغ طولانی مدت یا مکرر ممکن است علامت نوعی بیماری جدی باشد. از دست رفتن آب، نمک، و اسید بدن در این حالت ممکن است خطرناک باشد.

معنی کلمه استفراغ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قی کردن و بیرون آمدن مواد درون معده از راه گلو را استفراغ گویند. از این عنوان در باب های طهارت، صلات، صوم و حدود سخن گفته شده است.
به بیرون آمدن مواد درون معده از راه گلو به صورت عمدی یا قهری استفراغ اطلاق می شود.
واژه استفراغ در فقه
واژۀ استفراغ در تعریف اجتهاد با اضافه به وسع به کار رفته است که مراد، بذل نهایت سعی و تلاش می باشد. گاهی نیز به کلمۀ «رحم» اضافه می گردد که منظور، استبراء رحم است.
پاک بودن استفراغ
آنچه با استفراغ از گلو بیرون می آید، پاک است، مگر آن که عین نجس مانند خون همراه آن باشد.
استفراغ و نقض طهارت
...

معنی کلمه استفراغ در ویکی واژه

فراغت طلبیدن.
قی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه استفراغ

توبه کن وز خورده استفراغ کن ور جراحت کهنه شد رو داغ کن
اختلال خوردن، نوعی اختلال در نحوهٔ غذا خوردن است که از حالت طبیعی خارج شده‌است. مثلاً اگر فرد از خوردن غذای کافی امتناع می‌کند، یا بیش از اندازه غذا می‌خورد، یا پس از مصرف غذا اقدام به مصرف مسهل می‌کند، یا عمداً استفراغ می‌کند و یا ترکیبی از اختلالات فوق را داشته باشد، به اختلال خوردن مبتلا شده‌است.
استفراغ ممکن است هر فردی را که این فوبیای عجیب و غریب را دارد از محل فراری کند. برخی ممکن است از استفراغ دیگران و برخی دیگر ممکن است از استفراغ خود بترسند. همچنین ممکن است برخی هر دو فوبیا را داشته باشند. ممکن است برخی چنان اضطراب داشته باشند که باعث شود احساس تهوع کنند در حالی که ممکن است اصولاً مشکلی نباشند. افراد مبتلا به امتوفوبیا معمولاً اضطراب دارند. آنها ممکن است فریاد بزنند، گریه کنند، یا در موارد شدید، مثلاً مواجه با استفراغ، بیهوش می‌شوند.
تهوع، استفراغ، اسهال، درد اپی گاستر [گفتنی است که در فارماکولوژی کاتزونگ، علاوه بر تحریک دستگاه گوارش، بثورات پوستی و ائوزینوفیلی هم جزو عوارض ماکرولیدها ذکر شده‌است.]
یک شراب تلخ داد از جام خود هجران بدل جمله شادی تا به شیر مادر استفراغ کرد
در زمان مصطفی صلّی الله علیه و سلّم کافری را غلامی بود مسلمان صاحب‌گوهر، سحری خداوندگارش فرمود که طاسها برگیر که به حماّم رویم، در راه مصطفی صلوات اللّه و علیه و سلمّ در مسجد با صحابه (رضوان اللّه علیهم) نماز می‌کرد، غلام گفت ای خواجه للّه تعالی این طاس را لحظه‌ای بگیر تا دو گانه بگزارم بعد از آن به خدمت روم، چون در مسجد رفت نماز کرد مصطفی صلّی الله علیه و سلمّ بیرون آمد و صحابه هم بیرون آمدند. غلام تنها در مسجد ماند، خواجه‌اش تا به چاشتی منتظر و بانگ می‌زد که ای غلام بیرون آی، گفت مرا نمی‌هلند، چون کار از حدّ گذشت خواجه سر در مسجد کرد تا ببیند که کیست که نمی‌هلد!! جز کفشی و سایه‌ای کسی ندید و کس نمی‌جنبید. گفت آخر کیست که ترا نمی‌هلد؟ جز کفشی و سایه‌ای کسی ندید و کس نمی‌جنبید. گفت آخر کیست که ترا نمی‌هلد که بیرون آیی؟ گفت آنکس که ترا نمی‌گذارد که اندرون آیی ،خود کس اوست که تو او را نمی‌بینی و آدمی همیشه عاشق آن چیز است که ندیده است و نشنیده است و فهم نکرده است و شب و روز آن را می‌طلبد، بنده‌ی آنم که نمی‌بینمش و از آنچ فهم کرده است و دیده است ملول و گریزانست و ازین روست که فلاسفه رؤیت را منکرند زیرا می‌گویند که چون ببینی ممکن است که سیر وملول شوی و این روا نیست، سنیّان می‌گویند که این وقتی باشد که او یک لون نماید که کُلُّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ و اگر صد هزار تجلّی کند هرگز یکی بیکی نماند آخر تو نیز این ساعت حق را می‌بینی، در آثار و افعال هر لحظه گوناگون می‌بینی که یک فعلش بفعلی دیگر نمی‌ماند در وقت شادی تجلّی دیگر در وقت گریه تجلی دیگر در وقت خوف تجلی دیگر در وقت رجا تجلی دیگر چون افعال حق و تجلی افعال وآثار او گوناگون است و بیک دیگر نمی‌ماند پس تجلی ذات او نیز چنین باشد مانند تجلی افعال او، آنرا برین قیاس کن و تو نیز که یک جزوی از قدرت حق در یک لحظه هزار گونه می‌شوی و بر یک قرار نیستی، بعضی از بندگان هستند که از قرآن به حق می‌رود و بعضی هستند خاصتر که از حق می‌آیند قرآن را اینجا می‌یابند. می‌دانند که آنرا حق فرستادست اِنَّا نَحْنُ نَزَلْنَا الذِّکْر وَاِنَّا لَهُ لَحافِظوْنَ، مفسّران می‌گویند که در حق قرآن است این همه نیکوست اما این نیز هست که یعنی در تو گوهری و طلبی و شوقی نهاده‌ایم نگهبان آن ماییم آن را ضایع نگذاریم و به جایی برسانیم تو یک بار بگو خدا و آنگاه پای دار که جمله بلاها بر تو ببارد. یکی آمد به مصطفی صلّی اللهّ علیه و سلمّ گفت اِنّی اُحِبُّکَ ، گفت هوش دار که چه می‌گویی، باز مکررّ کرد که اِنّی اُحِبُّکَ گفت اکنون پای دار که بدست خودت خواهم کشتن وای بر تو ، یکی در زمان مصطفی صلیّ اللّه علیه و سلم گفت که من این دین ترا نمی‌خواهم واللهّ که نمی‌خواهم، این دین را بازبستان .چندانک در دین تو آمدم روزی نیاسودم.مال رفت، زن رفت، فرزند نماند، حرمت نماند و شهوت نماند، گفت حاشا دین ما هرکجا که رفت بازنیاید تا اورا از بیخ و بُن نکند و خانه‌اش را نروبد و پاک نکند که لایَمَسُّهُ اِلاَّ المُطَّهَرُوْنَ چگونه معشوق است تادر تو مویی از مهر خودت باقی باشد به خویشتن راهت ندهد، به کلّی از خود و از عالم می‌باید بیزار شدن و دشمن خود شدن تا دوست روی نماید. اکنون دین ما در آن دلی که قرار گرفت تا او را به حقّ نرساند و آنچ نابایست است ازو جدا نکند ازو دست ندارد .پیغامبر (صلی الله علیه و سلّم) فرمود برای آن نیاسودی و غم می‌خوری که غم خوردن استفراغ است از آن شادی‌های اول، تا در معده‌ی تو از آن چیزی باقی است به تو چیزی ندهند که بخوری، در وقت استفراغ کسی چیزی نخورد، چون فارغ شود از استفراغ آنگه طعام بخورد تو نیز صبر کن و غم می‌خور که غم خوردن استفراغ است. بعد از استفراغ شادی پیش آید که آن را غم نباشد؛ گُلی که آن را خار نباشد، مییی که آن را خمار نباشد.
شامل اختلال رشد، استفراغ مزمن، بی اشتهایی، پوکی استخوان، کاهش تونوس عضلانی، عقب ماندگی روانی حرکتی و عفونتهای راجعه بخصوص با کاندیدا می‌باشد.
چون شراب خورده از ایشان جز خماری در سر و چون گل فرو ریخته از ایشان جز خاری در بر نماند واز آن چندان شراب انگوری جز استفراغ زنبوی حال نیامد و آن سفره صحبت کندوی سربسته و سرپیچیده شد، لاله وار خندان خندان بساط صحبت در نوشتند و سایه وار تمام ناشده درگذشتند.
نیست یک لحظه فارغ و خالی شکم و پشت او ز استفراغ
سکته از انسداد بطن دماغ که تمامی نیابد استفراغ
افسردگی، اضطراب، عصبانیت، خواب آلودگی، خستگی، سردرد، هیپوتانسیون (وابسته به دوز)، کاهش جریان خون محیطی، برادی کاردی، درد سینه، التهاب در محل انفوزیون، تنفس مشکل، ویزینگ، تب، گر گرفتگی، پوست بی رنگ، تهوع، استفراغ، سرد شدن دست و پا
حکیم علام از شرب مدام و سماع حرام منع نکند که حاکم عقل علت جو و عذرگوی است، آن یکی محرک استفراغ و آندیگر مقوی دماغ و این هر دو در قالب آدمی بایسته و شایسته است و ازین واضحتر و لایحتر چه گوئی در عبده ناز و متعبدان چلیپا و زنار و آنها که بتی در پیش نهاده اند و آنانکه مسخر سم خری مانده اند اینها جماعت عقلا اند یا مجانین؟
بسیاری از موارد تهوع واستفراغ نیازی به درمان ندارند و فقط باید رژیم غذایی تغییر کند و وضعیت مایعات بدن باید کنترل شود.
اتوم بعد از آن‌که خود خواست به‌وجود آید، دیگر خدایان را به‌وجود آورد. اتوم شو را با پرتاب تف و دختر خود تفنوت را با استفراغ آفرید. دین سان شو و تفنوت را با هم پیوند داد.
هنگامی که از طریق دهان مصرف می‌شود، عوارض جانبی شایع شامل استفراغ، اسهال، سردرد و بثورات پوستی را نیز با خود به همراه دارد. دیگر عوارض جانبی جدی شامل پارگی تاندون، بی‌حسی ناشی از آسیب عصبی، تشنج و روان‌پریشی است. استفاده در بارداری معمولاً توصیه نمی‌شود. افلوکساسین در خانواده داروهای فلوروکینولون است. با تداخل در دی‌ان‌ای باکتری کار می‌کند.
کرده مستان باغ اشکوفه کرده سیران خاک استفراغ
گر استفراغکی بینند در ما بگویند آخ « کلرا» واخ « کلرا»
در کله سیستیت حاد ما درد شکمی شدید، تب و لرز، زردی، استفراغ و… داریم؛ که اغلب به علت انسداد مجرای کیستیک یا گردن کیسه صفرا توسط سنگ است ولی گاهی نیز سایر علل مانند تومورها موجب انسداد مجرا می‌شوند.
استافیلوکوک اورئوس یک کوکسی گرم مثبت است. این باکتری در پوست بدن نیز دیده می‌شود. یکی از خطرناک ترین باکتری‌های آلوده‌کننده مواد غذایی می‌باشد. توکسین این باکتری باعث سرگیجه، اسهال و استفراغ می‌شود. این باکتری از مهم‌ترین استافیلوکوک‌ها می‌باشد.
برو لاثبت کن که در تازی جمع مویست و بست و استفراغ