اشتها

اشتها

معنی کلمه اشتها در فرهنگ عمید

۱. میل به غذا داشتن، آرزوی طعام.
۲. [قدیمی] خواستن چیزی، آرزو داشتن، آرزوی چیزی کردن.

معنی کلمه اشتها در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) آرزو خواستن خواهان شدن آرزو کردن . ۲ - میل بغذا داشتن . ۳ - ( اسم ) خواهانی خواست . ۴ - آرزوی طعام .

معنی کلمه اشتها در دانشنامه عمومی

اشتها به معنی میل به خوردن غذا و احساس گرسنگی است.
( اسم مصدر ) میل به غذا داشتن؛ آرزوی طعام ، خواستن چیزی؛ آرزو داشتن؛ آرزوی چیزی کردن.
تنظیم اشتها در بدن اصولاً در هیپوتالاموس انجام میگیرد و متاثر از عوامل مختلفی مانند هورمون لپتین ، سطح قند خون ، سطح هورمونهای مختلف مانند هورمونهای دستگاه گوارش و انسولین می باشد. گاه افزایش اشتهای بیمارگونه ( بولیمیا ) یا کاهش اشتهای بیمارگونه ( بی اشتهایی عصبی ) داریم.

معنی کلمه اشتها در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] میل داشتن را اشتهاء گویند. از آن به مناسبت در باب های طهارت، نکاح و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
خوردن غذا و نوشیدن آب بدون اشتها، مکروه است.
از آداب نوشیدن آب
از آداب نوشیدن آب، آن است که آن را در سه مرحله بنوشد و پس از مرحلۀ اول و دوم در حالی که اشتها دارد، حمد خدا گوید.
دست کشیدن از غذا حین اشتهاء
دست کشیدن از غذا در حالی که هنوز اشتها دارد، مستحب است.
از آداب عیادت بیمار
...

معنی کلمه اشتها در ویکی واژه

appetito

جملاتی از کاربرد کلمه اشتها

میرزا عبدالله اشتهای گرجی، یکی از شاعران و خوشنویسان عصر قاجار است که به سال ۱۲۴۵ ه.ق مصادف با ۱۸۲۹ میلادی در اصفهان متولد شد. شهرت او بیشتر به سبب سرودن اشعاری در خصوص خوردنی‌هاست. تخلص او در شعر و شاعری، اشتها و سرگشته بوده‌است.
پرخوری یکی از شایع‌ترین اختلال‌های خوردن در میان بزرگسالان است، اگرچه در مقایسه با بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، پوشش و تحقیقات کمتری دربارهٔ این اختلال در رسانه‌ها وجود دارد.
ز خوردن دل ما نیست عشق را سیری که بیشتر ز دهن تیغ اشتها دارد
«لفظ کُرد تعبیر از شجاعت است، چرا که اکثر شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار از این طایفه برخاسته‌اند؛ مانند رستم زال که در ایام حکومت پادشاهی کی‌قباد می‌زیسته و از طایفهٔ اکراد بوده و چون تولد او در سیستان بوده، به رستم زابلی اشتهار یافته‌است»...
هر تخم که در زمین دل کاشتهام جز یاد تو تخمِ حسرتِ جاوید است
اِشْتِهاي‌ِگُرْجى‌ یکی از شاعران و خوشنویسان عصر قاجار است که به بین سال‌های ۱۲۴۵ تا ۱۲۸۹ زیسته‌است. وی به جهت اشعارش در وصف اطعام شهره است و با تخلص‌های اشتها و سرگشته شعر سروده‌است. اشعارش بیشتر در قالب غزل، قصیده، ترکیب‌بند، رباعی، قطعه و دوبیتی بوده‌است.
ز اشتهای فزونی که دارد این ملحد چو اژدها به نفس خشک میکند یم را
نتوان ز طبع شعله برون برد اشتها تا زنده است، حرص گدا کم نمی شود
بسیاری ترویتسکی را یکی از برجسته‌ترین نظریه پردازان مرحله پایانی بازی شطرنج می‌دانند. وی در سالهای جنگ جهانی دوم، هنگامی که لنینگراد تحت محاصره بود از شدت گرسنگی و ضعف تغذیه درگذشت و بخش بزرگی از یادداشتهای وی نیز در همین ماجرا از بین رفت. یکی از مطالعات مشهور وی که به شاخه ترویتسکی معروف است؛ ابتکار مات با دو مهره اسب در مقابل یک پیاده حریف است. مات شاه تنهای حریف، با شاه و دو اسب ممکن نیست مگر آن که از حریف تمپو بگیریم. وجود یک پیاده نزد حریف، به ۲ طریق می‌تواند باعث باخت تمپوی بازی حریف شود. اول اینکه پیاده حریف می‌تواند سد را شاه خود شود و دوم اینکه حریف ممکن است، با مهرهٔ پیادهٔ خود حرکتی نا لازم انجام داده و تمپو ببازد.
اهل هنر بود از علوم غریبه داشت در این کار اشتهار جهانی
مصرف ال‌اس‌دی باعث تأثیرات موقتی چون گشادی مردمک چشم، کاهش اشتها و افزایش هوشیاری می‌شود.
تات‌ها ساکنان شهر اشتهارد و روستاهای پیرامون آن هستند که به زبان تاتی سخن می‌گویند.
سپهر منزلتا کیمیای من هنرست متاع غیر همان جنس اشتهار آمد
او اگر چه در چاپ مقالات در مجله، جانب انصاف را مراعات می‌کرد، ولی در مواردی نیز از نشر مقالاتی که فکر می‌کرد به اشتهار مکتب کمبریج (که تحت هدایت مارشال بود) لطمه خواهد زد، سرباز می‌زد.
این رود در مسیر خود پس از پیوستن به خررود، در جنوب اشتهارد، منطقه‌ای نزدیک به روستای جارو به دلیل شیب کم و وسعت زیاد نمک‌زارهایی تشکیل شده‌است که مناظر طبیعی خاصی را پدیدآورده است.
بقعه امامزاده کبری وام صغری مربوط به اواخر دوره صفوی است و در شهرستان اشتهارد، بخش اشتهارد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۴۶ با شمارهٔ ثبت ۷۵۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
با روزی دمادم، یک جو نمیشود کم حرص گرسنه چشمم، چون اشتهای طفلان
سالخوردان را گر انجانی فزاید آرزو خردسالان را جوانمرگی رساند اشتها
آدم چو دید صورت زیبای دلفریب در خویش یافت جانب او میل و اشتها!
اشتهای من ازان صادق بود دایم که من قانعم از سفره گردون به یک نان همچو صبح