ازمنه

معنی کلمه ازمنه در لغت نامه دهخدا

ازمنه. [ اَ م ِ ن َ ] ( ع اِ ) ج ِ زمان. ( دهار ) . روزگارها. زمانها.

معنی کلمه ازمنه در فرهنگ معین

(اَ مِ نِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ زمان .

معنی کلمه ازمنه در فرهنگ عمید

= زمان

معنی کلمه ازمنه در فرهنگ فارسی

روزگارها، جمع زمان
( اسم ) جمع : زمان ۱ - زمانها روزگارها: ( جمعی از اهل قزوین در ازمن. سابقه شافعی مذهب بوده اند . ) (تاریخ عالم آرای عباسی ) .

معنی کلمه ازمنه در ویکی واژه

جِ زمان.

جملاتی از کاربرد کلمه ازمنه

و فی الجمله از آداب قسم آخر، که أدای حق معروف باشد مذکور شد و جهادی که در خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علیه السلام باشد در این ازمنه یافت نمی شود پس در اینجا اشاره می کنیم به بعضی از اسرار و دقایق و آداب بواقی و آنها را در چند مقصد بیان می نماییم.
خلاف این عهد که خواجه ما را حجت نبوت از سیف شاهراست و پایه فتوت از عزم قاهر. لایکلف الله نفسا الا وسعها. اختلاف شئون و احوال باقتضای ازمنه و اوقات است که وقتی آدم صفی را مقتضی برق عصیان بود و این عهد آئینه نور ایمان گشت و هم‌چنین هر یک از رهبران جهان باقتضای زمان آیتی مبین داشتند که حجت اثبات رسالت و قاهر ارباب ضلالت میشد.
ادبیات در عبری با ادبیات شفاهی لشون هاکودش (לֶשׁוֹן הֲקוֹדֶשׁ) به معنای «زبان مقدس» از ازمنه باستانی و با آموزه‌های ابراهیم، نخستین فرد از پدرسالاران اسرائیل، در حدود سال ۲۰۰۰ پیش از میلاد آغاز می‌شود.
و اگر چند این قوم، یعنی ملوک و مدبران مدینه فاضله، به عدد بسیار باشند، چه در یک زمان و چه در ازمنه مختلف، حکم ایشان حکم یک شخص بود، چه نظر ایشان بر یک غایت باشد، و آن سعادت قصوی است، و توجه ایشان به یک مطلوب بود، و آن معاد حقیقی است. پس تصرفی که لاحق در احکام سابق کند بحسب مصلحت مخالف او نباشد، بل تکمیل قانون او بود، و بمثل اگر این لاحق در آن وقت حاضر بودی همان قانون نهادی، و اگر آن سابق در این وقت حاضر بودی همین تصرف به تقدیم رسانیدی، که طریق العقل واحد. و مصداق این سخن آنست که از عیسی علیه السلام نقل کرده اند که فرمود: ما جئت لأبطل التوراه بل جئت لأکملها. و تفرق و اختلاف و عناد جماعتی را تصور افتد که صورت پرست باشند نه حقیقت بین.
«شهرالعین» در طول این ازمنه یکی از آبادترین واحه های مؤثر بر سر راه کاروان‌های تجارتی بوده‌است که در زمان پیشین به نام « واحة العین » معروف بوده‌است و سرزمینی آباد و پر رونق بوده‌است.
و سر آن این است که اثر عدل یک ساعت بسا باشد که به جمیع بلاد مملکت برسد و در ازمنه بسیار باقی ماند و بعضی از بزرگان دین گفته اند که «اگر بدانم یک دعای من مستجاب می گردد آن را در حق سلطان می‌کنم، که خدا او را به اصلاح آورد، تا نفع دعای من عام باشد و فایده آن به همه کس برسد» و رسیده که «بدن سلطان عادل در قبر از هم نمی ریزد»
و به معنی لغت گویند: محبت مأخوذ است از «حِبّه»به کسر حاء و آن تخمهایی بود که اندر صحرا بر زمین افتد. پس حُبّ را حُبّ نام کردند از آن که اصل حیات اندر آن است چنان‌که اصل نبات اندر حِبّ؛ چنان‌که آن تخم اندر صحرا بریزد و اندر خاک پنهان شود و باران‌ها بر آن می‌آید و آفتاب‌ها بر آن می‌تابد و سرما و گرما بر آن می‌گذرد و آن تخم به تغیر ازمنه متیغر نمی‌گردد محبت نیز اندر دل به تغیر محنت‌های الوان متغیر نگردد؛ کما قال الشّاعر:
ارمنستان بزرگ، ارمنستان کوچک و ارمنستان جدید. تاریخ ارمنستان بزرگ و کوچک به ازمنه قدیم مربوط می‌شود و این دو سرزمین مجزا از همدیگر بودند. ارمنستان بزرگ وسیع تر از دو منطقه دیگر محسوب می‌شد و شامل پانزده ایالت بود. ارمنستان کوچک یا هایک کوچک در ناحیه غربی ارمنستان بزرگ، در محدوده شمال کاپادوکیه قرار داشت که در شمال شرق آناتولی در محدوده «استان سیواس و استان گوموش‌خانه» امروزی می‌باشد.
صدر یا گم کرده پا تابه و پالان خویش بلکه خود را نیز گم کردی ز دور ازمنه
العَرَضُ لایبقی زَمانَین (عَرَض در دو زمان باقی نمی‌ماند) قاعده‌ای است در علوم کلام، منطق و فلسفه اسلامی که متکلمان اشعری و برخی از متکلمان معتزلی مانند نظام و کعبی آن را پذیرفته‌اند. مطابق این قاعده اعراض نمی‌توانند در دو زمان موجود باشند و در هر لحظه تجدید می‌شوند. اکثر قاعده این قاعده را جز درباره‌ی ازمنه و اصوات نپذیرفته‌اند اما ملاصدرا تفسیری خاص از این قاعده را پذیرفته است.
پنداشتم این هفته نیز به دستور معهود به صحرا رفته اید، به کیش ازمنه انتظار یک شبه داشتم، غلبات شوق و سلبات سکونم از ملت عیسی در بیعت موسی کشید. عید خود را در شنبه دیدم. جناب شیخ گذشته ها را اعادت کرد دردم زیادت شد خیلکی رجعت شما را از حمام مترصد زیستم. آب به هاون سودن آمد و مهتاب به گز پیمودن. خود را به این فرد آرام کردم وزحمت بردم، شعر:
قزوینی بیش از هر چیز به خاطر رمان «ممرات السکون» شناخته شده‌است که در سال ۲۰۰۵ توسط انتشارات دار ازمنه در عمان منتشر شد. این رمان با عنوان «پنجرهٔ زبیده» توسط عزت الخولی و امیره نویره در سال ۲۰۰۸ به انگلیسی ترجمه شد. قزوینی به عنوان رونامه‌نگار در نشریات متفاوتی از جمله الشرق الاوسط و الریاض به زبان‌های آلمانی و عربی به فعالیت پرداخته‌است.
پس چنانچه بخواهد از زبان زن خود یا زن دیگری سخنی نقل کند نگوید: زن من، یا زن تو چنین گفت بلکه بگوید پرده نشینان خانه من، یا خانه تو یا مادر اطفال چنین گفت، یا در خانه چنین گفتند بلکه از ذکر نام زن در امثال این زمان که عرفا قبیح شده احتراز کند و ملاحظه نکند که اسماء زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیه السلام مذکور می شده، زیرا که در زمان سابق این مستهجن نبود و به جهت طریقه سابق، حال هم قبحی در ذکر نام ایشان نیست چون در همه ازمنه ذکر کرده اند و در کتب نوشته اند.
بروی ازمنه گر آستین برافشاند شود بسعی تموج زمان حال ، قدیم
به عقیدهٔ ناصر مکارم شیرازی، آیات ابتدائی سوره قصص بیانگر یک قاعدهٔ کلی برای تمام ازمنه و تمامی مردم جهان است. این آیه اینطور بشارت می‌دهد که در هر مکان و هر زمان مستضعفین تحت سلطهٔ ظالمان قرار بگیرند، ارادهٔ خداوند اینطور است که مستضعفین به پیروزی برسند و سرانجام حکومت زمین به آنها اعطا شود. ناصر مکارم شیرازی پیرامون این آیه می‌گوید: «این آیه بشارتی است برای همه انسان‌های آزاده و خواهان حکومت عدل و داد، و برچیده شدن بساط ظلم و جور.» وی برای نمونه‌ای از آن، به سقوط حکومت فراعنه و ظهور حکومت بنی‌اسرائیل اشاره می‌کند؛ همچنین فتوحات مسلمانان در ایران و بیزانس را «نمونهٔ کامل‌تر» و «استقرار حکومت جهانی صاحب‌الزمان» را «نمونه گسترده‌تر» آن می‌داند.
و بباید دانست که وسط به دو معنی اعتبار کنند: یکی آنچه فی نفسه وسط بود میان دو چیز، مانند چهار که وسط بود میان دو و شش و انحراف آن از وساطت محال باشد، و دیگر آنچه وسط بود به اضافت، مانند اعتدالات نوعی و شخصی به نزدیک اطبا؛ و اعتبار وسط در این علم هم از این قبیل باشد. و از اینجاست که شرایط هر فضیلتی به حسب هر شخصی مختلف شود، و به اختلاف افعال و احوال و ازمنه و غیر آن هم اختلافی لازم آید، و به ازای هر فضیلتی از فضایل شخصی معین رذایل نامتناهی باشد چنانکه گفتیم. پس رذایل شخصی در حد و عد نتوان آورد، و از این سبب است که دواعی شر سخت بسیار است و دواعی خیراندک، ولکن حصر این اشخاص و اعداد برصاحب صناعت نیست، چه بر صاحب صناعت اعطای اصول و قوانین بود نه احصای جزویات، چنانکه درودگر و زرگر را قانونی بود در تصور در، و انگشتری که به توسط آن قانون اشخاص نامتناهی از این دو نوع در عمل توانند آورد و در هر موضعی مصلحت آن موضع را از آنکه ماده معین و مقدار معین و تقدیر احتیاجی که باشد اقتضا کنند رعایت به تقدیم رسانند، و واجب نبود که تصور کنند اعداد درها و انگشتریهای مختلف که در وجود توان آورد و اعداد فسادی که در طریق صناعت افتد.
در میان ارمنیان در ازمنه باستان شعر و موسیقی با هم بوده‌اند و آوازخوان و نوازنده در عین حال شاعر نیز بوده‌است. پس از جدائی شعر از موسیقی، شعر مذهبی ارمنی همواره در کلیسا با موسیقی همراه ماند. حال آن که شعر غیر مذهبی دکلمه می‌شد و با موسیقی همراه نبود.
می‌باشد و حال آنکه مسلماً در آن ازمنهٔ کهن یونانیان با سیمای اقوام آسیای میانه آشنا نبودند و تصاویر مزبور مربوط به کیمریان یا اسکیت‌های اشکودا است. بسیاری از تصاویر اسکیت‌های اروپایی حتی اسکولوت‌ها را هم با کلاه‌های تیز و بلند نشان می‌دهند که هیچ تفاوتی با کلاه سکایان نقوش برجستهٔ استخر ندارد. اگرچه در هچیک از تصاویر مزبور نه اسکیت‌های اروپایی و نه سکایان دارای کلاهی به بلندی خئودی که بر سر سکونخا پیشوای سکایان در سنگ نبشته بیستون دیده می‌شود نمی‌باشد.