اشجار

معنی کلمه اشجار در لغت نامه دهخدا

اشجار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ شَجَر. درختان. || ج ِ شَجْر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به شجر شود.
اشجار. [ اِ ] ( ع مص ) رویانیدن زمین درخت را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه اشجار در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ شجر، درختان .

معنی کلمه اشجار در فرهنگ عمید

= شجر

معنی کلمه اشجار در فرهنگ فارسی

درختان، جمع شجر
( اسم ) جمع شجر درختان .

معنی کلمه اشجار در ویکی واژه

جِ شجر؛ درختان.

جملاتی از کاربرد کلمه اشجار

قلم شود همه اشجار و تا به یوم نشور شوند جن و ملک سر بسر صحیفه نگار
نپرسی اینهمه الوان و چاشنی ز‌ کجاست که در شمار بساتین و برگ اشجارست
باغ جنات تحتهاالانهار سبز و خرم شود ازان اشجار
ارمک دارای آب و هوای معتدل می‌باشد که زمستانهایی سرد و مرطوب و تابستانهایی معتدل و مطبوع را دارا می‌باشد. این روستا دارای دو دهنه قنات. به نام قنات بالا و پایین می‌باشد که قنات بالای آن خشک می‌باشد که در حال حاضر آنچه که دردشت بالا از اشجار سرسبز باید نام می‌برد فعلاً و کلا خشک گریده است.
ثمر فاسد شود اشجار عاطل نشد ز آن کشت جز خاریت حاصل
حسن اشجاری (زاده ۱۰ مرداد ۱۳۵۸فومن) بازیکن سابق و مربی فوتبال اهل ایران می‌باشد.
آیَةٌ ای دلالة علی وحدانیّتنا و قدرتنا، و قیل: فی مساکنهم آیة ای اعجوبة و احدوثة ثمّ فسّرها فقال: جَنَّتانِ ای هی جنّتان بستانان. عَنْ یَمِینٍ من اتیهما و شماله، و قیل: عن یمین بلدهم و شماله. و ثنی الجنتین لتثنیة الیمین و الشمال و المعنی الاشجار و المیاه و البساتین محیطة بها عن ایمانهم و عن شمائلهم. و قیل: کان لکلّ واحد منهم فی منزله جنتان عن یمین و شمال.
با همه اشجار چیست روضه جنت چند نهالی ز بوستان محمد
بصر ز صورت او عالم صور گردد اگر نگاه کنی ژرف سوی آن اشجار
شربت کافور ریخت در گلوی جویبار نشتر الماس گون بر رگ اشجار زد
روز و شب صحن گلستان ترا بلبل شاخ سدره بر اشجار
معنی آنست که دو دریا فرا یکدیگر گذاشت. المرج المرعی لان السّرح فیه مخلاة لیس علیها لجم، مرغزار را مرج گویند یعنی که چرندگان بی‌لگام سر فرا داده و آنجا فرا گذاشته. ثم دلّهم علی قدرته. فقال: أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَی السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها، بغیر عمد، وَ زَیَّنَّاها، بالکواکب و الشمس و القمر، وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ شقوق و صدوع و عیوب. ای لیس فیها تفاوت و لا اختلاف. و قیل ما لها من فروج یمکن السلوک فیه و اما الملائکة فینزلون من الباب و یعرجون الی الباب ثم یطبق الباب. واحدها فرج و هو الشقّ و لهذا سمی القباء المشقوق فروجا لبس رسول اللَّه (ص) فروجا من حریر ثم نزع. قوله: وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها، ای بسطناها علی وجه الماء الی ما لا یعلمون من غایتها و هذا دلیل علی ان الارض مبسوطة و لیست علی شکل الکرة، وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ، جبالا ثوابت، وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ. ای من کل صنف حسن کریم یبهج به من الاشجار و النبات و قال فی موضع آخر ذات بهجة و قیل الضمیر یعود الی الرواسی. و الزوج البهیج الذهب و الفضة و سائر الفلزات.