اسلاف

معنی کلمه اسلاف در لغت نامه دهخدا

اسلاف. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سَلَف.پدران پیشین. قدماء. اقدمین. پیشینگان. ( غیاث ). گذشتگان. ( زمخشری ). درگذشتگان. مقابل اخلاف :
گرچه اسلاف من بزرگانند
هر یک اندر هنر همه استاد.مسعودسعد.با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت مینماید. ( کلیله و دمنه ). نشاید پادشاهان را که هنرمندان را بخمول اسلاف فروگذارند. ( کلیله و دمنه ). اگر بیهنران خدمت اسلاف را وسیلت سعادت سازند خلل بکارها راه یابد. ( کلیله و دمنه ). اصحاب سلطان و اسلاف ایشان همیشه مراتب را منظورنداشته اند بلکه بتدریج... آن درجات یافته اند. ( کلیله و دمنه ). و معالی خصال ملوک اسلاف... میمون داشته است. ( کلیله و دمنه ).
گزارم خام طبع خود باندک مدح صدر تو
که از انعام اسلاف تو اندر خام بسیارم.سوزنی.بمکان او فضایل اسلاف و شرف اجداد متجدد گشته. ( ترجمه تاریخ یمینی چ طهران ص 362 ). بتقلید اسلاف در آن معابد نیازمند شده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 414 ). اسلاف او در ایام آل سامان بثروت تمام و حرمت موفور مشهور بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 435 ).
بر روان پدر و مادر و اسلاف تو باد
مدد رحمت ایزد عدد رمل زَرود.سعدی.
اسلاف. [ اِ ] ( ع مص ) هموار کردن زمین را بماله. ( منتهی الارب ). || بها پیش دادن. ( منتهی الارب ). بیع سلف کردن. سلف دادن. مالی را به بیع سلف خریدن. || پیش فرستادن. || بچهل وپنج سالگی رسیدن زنی : اسلف المراءة و هی مسلف. ( منتهی الارب ). || از پیش رفتن. ( ترجمان القرآن علامه جرجانی ).

معنی کلمه اسلاف در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) جِ سلف ، پیشینیان ، درگذشتگان .

معنی کلمه اسلاف در فرهنگ عمید

= سَلَف۱

معنی کلمه اسلاف در فرهنگ فارسی

گذشتگان، پیشینیان، جمع سلف
( صفت اسم ) جمع سلف پیشینیان پدران پیشین مقابل اخلاف .
هموار کردن زمین را بماله . یا پیش فرستادن . یا بچهل و پنج سالگی رسیدن زن : اسلف المراه و هی مسلف .

معنی کلمه اسلاف در ویکی واژه

جِ سلف ؛ پیشینیان، درگذشتگان.

جملاتی از کاربرد کلمه اسلاف

قوله تعالی: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ سیاق و مساق این آیت بیان شرف مصطفی ص است و اجلال قدر او و اظهار عزّ وی. میگوید ای مهتر خافقین و ای سید ثقلین، تا تو در اصلاب ایشان بودی، اسلاف ایشان را عذاب نکردیم و امروز که در میان ایشانی، عذاب از ایشان برداشته‌ایم، و فردا که از میان ایشان بشوی و خادمان و چاکران تو در میان ایشان باشند و استغفار کنند عذاب نکنیم، تا جهانیان عزّ و جاه و حرمت و پایگاه تو بر درگاه ما بشناسند و بدانند که تویی بر ما بنده عزیز، اذا کان کون الرسول ص فی الکفار یمنع العذاب عنهم فیکون المعرفة فی القلوب اولی ان یدفع العذاب عنهم. آن روز که مصطفی ص را خبر دادند که رفتن بسرای آخرت نزدیک است و مرکب بشریت وی را بحضرت الهیت نقل فرمودند. عزرائیل حاضر بود، رسول خدا وی را گفت: جبرئیل را کجا ماندی، گفت: بآسمان نخستین مقدسان ملاء اعلی او را تعزیت میدهند، عزرائیل بحرمت بایستاد تا خود چه فرماید، جبرئیل در آمد، سید گفت: یا جبرئیل ما حال امتی؟ حال امت من چیست، و کار ایشان گوی بچه رسید، جبرئیل گفت: یا سید چه دل مشغول داری و چه اندیشه‌بری، نه حق میگوید، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ، گفت: یا جبرئیل چون من از میان ایشان بیرون شوم گوی حال ایشان چون بود؟ جبرئیل بحضرت عزت باز رفت و آخر آیت آورد، وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ، یا سید! ملک جل جلاله میگوید: که تا استغفار کنند در زینهاراند از عذاب، گفت: یا جبرئیل ازان میترسم که اگر در استغفار تقصیر کنند؟ جبرئیل بحضرت عزت باز رفت و باز آمد و گفت: ملک تعالی و تقدس ترا سلام میکند و میگوید، هر که پیش از مرگ بیک سال عذر خواهد عذرش بپذیرم که من پذیرنده عذر خواهانم، نیوشنده آواز سائلانم، پوشنده عیب عیبیانم. سید گفت: یا جبرئیل یک سال در عمر امت من بسیار بود مسامحتی بخواه، جبرئیل رفت و باز آمد گفت، میگوید: عز جلاله که یک سال با یک ماه آوردم، اگر یک ماه پیش از مرک توبه کنند بپذیرم، گفت: یا جبرئیل نیز خواهم که یک ماه بسیار است، جبرئیل آمد و یک ماه با یک هفته آورد و یک هفته با یک ساعت آورد، پس جبرئیل گفت: یا سید، ملک می‌گوید: جل جلاله در آن ساعت که جان بنده بغرغره رسد اگر توبه کند بپذیرم و گناهش درگذارم، سید گفت: یا جبرئیل ازان میترسم که آن ساعت که هول مطلع تلخی جان کندن گرد وی در آید زبانش کار نکند و عذر نتواند خواست.
این واحد در شهرهای لووف، کیف، کورسک، لوتسک، ریونه، یاهوتین، ژیتومیر، پریاسلاف-خملنیتسکیی، رادومیشل، لوبنی، پولتاوا و خارکیف پیشروی می‌کرد و ۵۹٬۰۱۸ نفر را اعدام کرد.
این پری از شیشه اسلاف ماست باز صیدش کن که او از قاف ماست
القلصادی مانند اسلاف خود از نماد جبری استفاده می‌کرد. فرانتس وپکه معتقد بود که نمادهای جبری توسط خود قلصادی ایجاد شده‌است ولی این نمادها در واقع توسط ریاضیدانان مسلمان صدها سال قبل از او نیز استفاده شده بودند.[۱]
خداوندی کز او اسلاف را فخرست تا آدم هنرمندی کز او اعقاب را جاه است تا محشر
مقدم بوده‌اند اسلاف تو بر جملهٔ شاهان تو زین معنی شرف داری به شاهان مقدَّم بر
همچو اسلاف بزرگ تو نبود بوستان دین و دولت را نهال
شنیده‌ستم که شاپور ذوالاکناف خصومت داشت با شاهی ز اسلاف
خواجه منصور عامر آنکه کفش از عطا یادگار اسلافست
برنهایمر امامت هادی را نقطه عطفی برای شیعه می‌داند که در آن رهبری مستقیم جامعه شیعه توسط امامان، عملاً با احضار هادی به سامرا و زیرنظر گرفتن او پایان یافت، با این حال، هادی، مانند اسلاف خود، مخفیانه با شبکه زیرزمینی وکالا، که مسئولیت امور مالی و مذهبی شیعیان امامیه را بر عهده داشتند، ارتباط داشت.
چون مراتب لیاقت و شایستگی میرزا احمدعلی خان و خدمات اجداد و اسلاف او در راه تاریخ‌نگاری و ادبیات ایران به عرض پیشگاه اقدس همایون شاهنشاهی رسیده و منظور نظر مهرگستر ملوکانه گردید، لهذا محض بروز مرحمت مشارالیه را به صدور این دستخط مبارک، به اعطای لقب مورخ‌الدوله قرین افتخار و مباهات فرمودیم. ذیحجه ۱۳۳۳. مُهر احمدشاه قاجار
تا به پشت آدم اسلافش همه مهتران بزم و رزم و ملحمه
زبان‌های مسیحی اغلب سریانی نو (یا نئو-سریانی، به ویژه در هنگام اشاره به ادبیات آنها)، خوانده می‌شوند؛ چرا که حدود بسیار زیادی تحت تأثیر ادبیات و زبان مذهبی سریانی میانه قرار داشتند. با وجود این، ریشه‌های این زبان به گویش‌های آرامی محلی بسیار زیادی که در گذشته شکل نوشتاری نداشته‌اند، نیز مربوط می‌شوند و نمی‌توان گفت که آن‌ها صرفاً اسلاف مستقیم زبان افراییم سریانی بوده‌اند.
آرتمیدوروس به جغرافیای فیزیکی و تعیین فواصل توجه زیادی مبذول داشت. این طرح اخیر واکنشی بود در برابر جغرافیای نجومی که او آن را تخیلی می‌دانست. او آثار اسلاف خویش مخصوصاً آگاتارخیدس را مورد استفاده قرار داد. استرابون اغلب به اثر او اشاره می‌کند.
امپراتوری بابل نو (۵۳۹–۶۲۰ پیش از میلاد) از خاکستر آشور برآمد اما نتوانست اندازه، نیرو و طول عمر اسلاف خود را به دست آورد اما در عوض توانست شام، کنعان، شبه‌جزیره عربستان، اسرائیل و یهودیه را تصرف کند و مصر را شکست دهد. بابل در ابتدا توسط یک دودمان خارجی که کلدانی بودند و در سده‌های ۱۰ و ۹ پیش از میلاد به این منطقه مهاجرت کرده بودند اداره می‌شد. بزرگ‌ترین شاه آن به نام بخت نصر هم‌آورد یک شاه غیربومی دیگر شد که از نژاد غیرمرتبط اموری بود و حمورابی نام داشت و بزرگ‌ترین شاه بابل به‌شمار می‌رفت. با این حال در سال ۵۵۶ پیش از میلاد کلدانی‌ها توسط نبونعید آشوری‌الاصل و پسر و نایب‌السلطنه‌اش بلشاصر از قدرت پایین کشیده شدند.
اعقاب را ز فرّت جاه است تا به محشر و اسلاف را ز نامت فخرست تا به آدم
زبان‌های مسیحی اغلب سریانی معاصر (یا نو-سریانی، به ویژه در هنگام اشاره به ادبیات آنها)، خوانده می‌شوند؛ چرا که حدود بسیار زیادی تحت تأثیر ادبیات و زبان مذهبی سریانی میانه قرار داشتند. با وجود این، ریشه‌های این زبان به گویش‌های آرامی محلی بسیار زیادی که در گذشته شکل نوشتاری نداشته‌اند، نیز مربوط می‌شوند و نمی‌توان گفت که آن‌ها صرفاً اسلاف مستقیم زبان افراییم سریانی بوده‌اند.
تو جمال دودهٔ اسلاف خویشی زانکه هست گنج و ملک تو ز گنج و ملک ایشان بیشتر
ساختار درجه ارتش آلمان با ساختار درجه ناتو یکی است. برخلاف اسلاف خود، ارتش مدرن آلمان از درجه سرهنگی استفاده نمی‌کند. بالاترین درجه برای یک افسر ارتش، سپهبد است، زیرا درجه ارتشبد کامل برای رئیس ستاد نیروهای مسلح یا افسرانی است که به عنوان افسران ناتو خدمت می‌کنند.
گئورگه در ۱۲ ژوئیه ۱۸۶۸ در روستای «بودشایم» نزدیک بینگن آن در راین آلمان به دنیا آمد. از طرف پدر اسلافش دهقان‌های «لرن» شمالی بودند که حدود چهارصد سال قدمت داشتند و خصلت فرانسوی و آلمانی را متحداً دارا بودند. گئورگه دوران کودکی را در بینگن گذرانید.