معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 296
- اژدها پاره
- اژدرها
- اپرویز
- اویه
- اویس قرنی
- مسخی
- مسحق
- شکایت داشتن
- شکار داشتن
- شکار بند
- بهستون
- بهرستاق
- بهث
- بهتویی
- خانه تکانی کردن
- خانه به بین
- خانه بر بادی
- تامس
- یونی ها
- یک اویز
- یک بری
- یک خایه
- یک خدایی
- یک زخمی
- ناورد زدن
- ناپسند داشتن
- ناپسندیده شدن
- هم بها
- بضه
- تمسخر کردن
- کهن سکه
- دکوک
- عقدنامه
- جلابه
- بی کنار
- بی کم و کاست
- بی کم و بیش
- اهن جان
- زوال پذیر
- اشوبگری
- علیشار
- بسر باری
- بسعی
- تن تنها
- خویش و پیوند
- گل مغان
- خلیج بربری
- شوبا
- دانه فشان
- تناسبات
- شاتن
- تاج اسکندری
- میم کردن
- اه و زاری
- قوی استخوان
- سه چوب
- خوی الوده
- بینالملل
- ال تمغا
- حلقات
- خار و خس
- اگاهی
- ملک حیدری
- غیرت اصفهانی
- غوغا کردن
- رکن الملک
- دشنام گفتن
- ناسپاس شدن
- اوردنی
- عزیز کردن
- بالبوس
- چادر اجساد
- پلمن دوم
- خرده فروشی کردن
- استخوان شناس
- خفت کردن
- خون در جگر کردن
- معادی شکن
- اینده
- اینی
- ایها
- ایوان کی
- ایوانی
- دیزی پز
- سپیدی
- حق قوشی
- بدپسند
- حق ناشناختن
- دهان سوز
- غالب گشتن
- علی مازندرانی
- علی مالکی
- علی محفوظ
- علی مرده
- توهم کردن
- ده نشین
- تن زن
- دندا
- دمز
- دمسه
- دناست
- رضی قزوینی
- تن زده
- بسر کردن