معنی کلمات حرف "ب" - صفحه 9
- برودت
- برمه
- بستوه
- بست
- باغچه
- بالطبع
- بخار
- بجنورد
- برگ بو
- برج ایفل
- باشکوه
- بازگوی
- براستا
- برساخته
- براهین
- براعت
- بسپار
- بالو
- بایشان
- بزان
- بستر دریا
- بستره
- بازدم
- بدهکار
- بدخشان
- برتن
- باکفایت
- باوجود
- بات
- بطل
- برحسب
- بتکده
- بندهشن
- بزرگتر
- بردی
- بستان
- برازندگی
- برازش
- بازدارنده
- بارداری
- بازماندن
- بخشاینده
- بطن
- بشاشت
- برسو
- بازمانده
- برقع
- برادری
- بصره
- باسم
- بامی
- بدن
- بطحاء
- بدرود
- باباطاهر
- بجا آوردن
- باگت
- بازل
- برنشستن
- بصر
- بالارفتن
- بارگران
- بزادی
- باشی
- بحث
- باره
- بریانی
- بط
- بسا
- باد کردن
- باهنر
- بالقوه
- بستو
- برق
- بش
- بدخلق
- برای چه
- بشکه
- بارانی
- بازگرداندن
- بساک
- بحت
- بازیابی
- بزرگراه
- بریدگی
- باکتری
- برگشتن
- برشته
- بافتی
- برعکس
- برزیل
- برنامه ریزی
- برات
- بدشانسی
- بدشانس
- باستانشناسی
- بخشدار
- بازاری
- بالایی
- بدنام
- بدخواه
- بارگیر
- بیس بال
- بجستن
- بشر
- بسامد
- بدواً
- بزیر
- بخشنامه
- بسطت
- برگشته
- بشور
- برابری جنسیتی
- برخورد
- بتمن
- بدجنس
- بنیچه
- بردک
- بسر
- بخو
- بابی
- باصر
- بادیان
- بازیچه
- بسنده
- باده پیما
- باده نوشی
- باتش
- بجی
- بدری
- بارکن
- بامزه
- بسباس
- بلورش
- بخارآب
- بساطت
- بریدن
- بانان
- بسال
- بسل
- برآر
- بازده
- بخیل
- بحساب
- بلي
- برود
- بخیر
- بازالت
- برشی
- بخش مراقبتهای ویژه
- با محبت
- بازیافتنی
- بدافزار
- برانگیخته
- بضاعت
- برآیند
- بازنگری
- باکانه
- برجای
- بصری
- بازدیدی
- بشرط
- بر باد رفته
- بخاطر
- بزرگداشت
- بيش
- بیسواد
- باتلاق
- بزرگی
- برک
- بایع
- برج
- باتری
- بادي
- بشهر
- بازداشتن
- برافتادن
- برتافتن
- بدگمانی
- برکی
- باسواد
- بسته
- باخبر
- ببخشید
- بشکن
- بستگان
- بتفصیل
- بازپسین
- بدرستی
- با فرهنگ
- بطنی
- بصل النخاع
- بساونده
- بو بردن
- بالائی
- باریوم
- بی معنا
- بخت
- بادسار
- بسم الله