باد کردن. [ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نفخ کردن. ورم کردن. آماس کردن. منتفخ شدن. انتفاخ. آماهیدن. آماسیدن. تنفخ. متورم شدن. برآماسیدن. تورم. ورم پیدا کردن. || باد زدن : بر سر بالین شیخ نشسته با مروحه در دست و شیخ را باد میکرد. ( اسرار التوحید ص 171 ). وآن سیه زلف بر آن عارض گوئی که همی بپر زاغ کسی آتش را باد کند. ادیب نیشابوری ( تضمین از ابوعبداﷲ محمدبن صالح نوایحی ). || تکبر کردن. کبر فروختن. کبر کردن. فیس کردن. عجب و نخوت نمودن. || باد کردن در چیزی ؛ دمیدن در آن. دمیدن. ( ناظم الاطباء: باد ). رجوع به باد شود. || در تداول بازی ورق ( بمزاح )، باطل شدن ورق. || تند و تیز کردن. رجوع به باد شود.
معنی کلمه باد کردن در فرهنگ معین
(کَ دَ ) (مص م . )۱ - باد زدن . ۲ - فخر فروختن ، فیس کردن . ۳ - به فروش نرفتن کالا و ماندن روی دست صاحبش . ۴ - کسی را به کاری صعب برانگیختن ، تیر کردن . ۵ - محو ک ردن . ۶ - دمیدن در سازهای بادی و به صدا درآوردن آن ها.
معنی کلمه باد کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - باد زدن.۲ - پر باد شدن داخل چیزی : شکمش باد کرده لباسش باد کرده. ۳ - افاده کردن فیس کردن خود راگرفتن با کبر و نخوت رفتار کردن . ۴ - بیحاصل ماندن و بفروش نرفتن کالایی و در دست صاحبش باقی ماندن : اجناس فلان فروشنده بعلت پیدا نشدن خریدار باد کرد ( بفروش نرفت ). ۵ - کسی را بکاری صعب بر انگیختن تیر کردن . ۶ - بباد دادن محو کردن . ۷ - دمیدن در سازهای بادی و بصدا در آوردن آنها . ۸- گذاشتن باد کش روی قسمتی از سطح بدن که مراد احتقان موقتی آن قسمت از بدن بمنظور رفع درد یا رفع عفونت باشد خون را بوسیل. شاخ حجامت و با استکان بادکش در قسمت معینی از زیر پوست جمع کردن شیشه یا شاخ حجامت گذاشتن . یا باد کردن لاستیک . بوسیل. تلمب. دستی یا پایی یا برقی با فشار و صرف نیرو مقداری هوا را در داخل لاستیک چرخ یا اتومبیل متراکم کنند تا بدان وسیله از نیروی اصطکاک بکاهند و ضمنا سطح اتکائ را هر چه ممکن است کوچگتر و کمتر نمایند .
معنی کلمه باد کردن در ویکی واژه
gonfiare باد زدن. فخر فروختن، فیس کردن. به فروش نرفتن کالا و ماندن روی دست صاحبش. کسی را به کاری صعب برانگیختن، تیر کردن. محو ک ردن. دمیدن در سازهای بادی و به صدا درآوردن آنها.
جملاتی از کاربرد کلمه باد کردن
ژنرال اندارانیک میخواست با بهرهگیری از قلعه خوی به عثمانیها حمله کند و به همراه قوای مسیحی در ارومیه عثمانیها را در محاصره اندازد و پس از آن ارومیه تا قفقاز را تصرف کند. اما عثمانیها آنها را شکست دادند و مسیحیان را با ۴۵ هزار نفر مجبور به عقبنشینی تا مهاباد کردند. تسلیم شدن بلغارستان در ۸ مهر سال ۱۲۹۷ و کنارهگیری این کشور از جنگ جهانی، سبب قطع ارتباط عثمانی با اتریش و آلمان و نهایتاً منجر به صلح شد.
از خانه دشمن خاست دل، فریاد کردن چون توان؟ بی صبرم از بی خان و مان، بر باد کردن چون توان؟
دلم کز فرقتش ویرانه بود ز گنج وصل او آباد کردند
و شکی نیست که برآوردن حاجات برادران دینی موجب سرور و خوشحالی ایشان می گردد و ثواب مسرور کردن برادر ایمانی نیز از حد و نهایت بیرون است شاد کردن دلی بهتر از آباد کردن کشوری است دلهای غمناک، خانه خداوند پاک است پس کسی که آن را به شادی مرمت کند خانه خدا را مرمت کرده است و هر کسی را نسبت بندگی خداست، و هر که بنده کسی را شاد کند، مولای او را شاد کرده است.
ای دوست، چندین غم مخور بهر خرابی دلم تا دولت خوبان بود، آباد کردن چون توان؟
خانه تن را به جان آباد کردن مشکل است بر سر ریگ روان بنیاد کردن مشکل است
از آباد کردن جهان شاد کرد جهانی به نیکی ازو یاد کرد
بی خموشی نیست ممکن دل زبان آور شود شمع روشن در گذار باد کردن مشکل است
کز آباد کردن جهان شاد کرد جهانی به نیکی از او یاد کرد
نیست آسان بر هوای نفس خود غالب شدن چون سلیمان تختگاه از باد کردن مشکل است
گر نپردازد به حال سینه درد و داغ عشق صائب این ویرانه را آباد کردن مشکل است
زن هیچ نقشی در مراقبت از والدین ندارد. نر از بچههایش مراقبت میکند. نرها با بالهها و دهان خود تخمها و حفره را تمیز میکنند. نرها تخمها را بازرسی میکنند تا تخمهای بیمار یا نابارور را از بین ببرند و کلاچ را با باد کردن آنها با بالههای سینهای و لگنی خود هوادهی میکنند. در طول این مدت، یک نر بیشتر حفره را برای تغذیه ترک نمیکند، یا فقط گاهی اوقات و به سرعت برمی گردد. تخمها در عرض ۴ تا ۱۰ روز در مدت ۲ تا ۶ ساعت از تخم خارج میشوند. نر به مدت ۷ تا ۱۰ روز پس از جوجه ریزی از تخمها محافظت میکند. بچه ماهیها در غار باقی میمانند، با دهان خود به دیوارها و سقف میچسبند، کیسه زرده خود را در ۲ تا ۴ روز جذب میکنند و به شنا آزاد میشوند.