بلي
معنی کلمه بلي در لغت نامه دهخدا

بلي

معنی کلمه بلي در لغت نامه دهخدا

بلی. [ ب َ لا ] ( ع ق ) آری ، و آن جواب استفهام معقود به جحد است ، و آنچه را گفته شود ایجاب میکند. ( منتهی الارب ). اثبات است آنچه را پس از نفی آید، چنانکه «نعم » اقرار است به نفی گذشته لذا اگر در جواب گفته خداوند «ألست ُ بربکم » نعم گویند کفر باشد. ( از تعریفات جرجانی ). جواب است تحقیق را، و آنچه را گفته شود مثبت میسازد چه آن ترک نفی است. لذا هرگاه به کسی گوئیم «لیس عندک کتاب ٌ» و در جواب گوید «بلی » لازمه آن داشتن کتاب است و اگر بگوید «نعم » نداشتن است. ( از اقرب الموارد ). کلمه تصدیق است در جواب استفهام نفی آید، و نعم او کفرباشد فی قوله تعالی «ألست ُ بربکم ، قالوا بلی. ( قرآن 172/7 )». واین در اصل بل بوده است ، الفی در آخر افزوده اند لیحسن السکوت ُ علیها، چه اگر بل بودی شنونده منتظر بودیی سخن دیگر را. ( دهار ). این کلمه در زبان عرب حرف جواب است به معنی نعم و مخصوص به نفی است مانند «زَعم الذین کفروا أن لن یبعثوا قل بلی و ربی.( قرآن 7/64 )» یا استفهام مانند بلی در جواب «ألیس زید بقائم » که مقرون به استفهام است و یا توبیخ مانند «ام یَحسبون أنّا لانسمع سرهم و نجواهم بلی ( قرآن 80/43 ).» و «ألست ُ بربکم قالوا بلی ( قرآن 172/7 )». ( فرهنگ علوم نقلی از مغنی ص 59 ). نظیر چرا در فارسی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). جیر. ( منتهی الارب ). آری. ( ترجمان القرآن جرجانی ). و رجوع به بَلی شود: و اذ أخذربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا. ( قرآن 172/7 )؛ آنگاه که خدای تو از بنی آدم از پشتهای ایشان فرزندانشان را و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم گفتند چرا، گواهی دادیم :
من از قالوا بلی تشویش دیرم.باباطاهر.از برای یک بلی کاندر ازل گفته است جان
تا ابد اندردهد مرد بلی تن در بلا.سنائی.گر آسمان را پرسد زمین که هست چنین
زمین صدا شنود ز آسمان بلی و نعم.سوزنی.ناقصان بلی چه بنشینیم
کاملان ألست آمده ایم.عطار.
بلی. [ ب َ ] ( از ع ، ق ) ممال بَلی ̍ و آن لفظی است که برای تصدیق کلام آید. در اصل این لفظ عربی است به فتح لام مگر فارسیان به کسر لام استعمال کنند. ( غیاث ). در جواب استفهام نفی آید در عربی ،ولی در فارسی مطلقاً به معنی آری باشد و در تلفظ عامیانه «بله » گویند چنانکه میروی ؟ بلی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به بَلی ̍ و بَلِه شود :

معنی کلمه بلي در فرهنگ معین

(بَ ) (ق . ) بله ، آری .
(بِ لا ) [ ع . ] (اِمص . ) کهنگی ، آوارگی .

معنی کلمه بلي در فرهنگ عمید

بله، آری.

معنی کلمه بلي در فرهنگ فارسی

بله، آری
( اسم ) کهنگی فرسودگی .
منسوب به ابی بلی و آن کنیت جد عمرو بن شاس بن ابی بلی است .

معنی کلمه بلي در دانشنامه عمومی

بلی ( به فرانسوی: Belley ) یک کمون در فرانسه با جمعیت ۸٬۷۵۰ نفر است که در Canton of Belley واقع شده است.
بلی (شهر). شهر بلی ( به روسی: Белый ) شهر کوچکی است که در استان تور واقع در ناحیه فدرالی مرکزی کشور روسیه قرار دارد.
بلی (فرانسه). بلیز ( به فرانسوی: Blyes ) یک کمون در کشور فرانسه است که در canton of Lagnieu واقع شده است.
بلیز ۱۲٫۲۷ کیلومترمربع مساحت و ۸۸۰ نفر جمعیت دارد و ۲۱۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
بلی (فیلم). بلی ( انگلیسی: Billi ) یک فیلم در ژانر ترسناک به کارگردانی سید نور است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد.
معنی کلمه بلي در فرهنگ معین
معنی کلمه بلي در فرهنگ عمید
معنی کلمه بلي در فرهنگ فارسی

معنی کلمه بلي در ویکی واژه

کهنگی، آوارگی.
بله، آ

جملاتی از کاربرد کلمه بلي

آری اللیلة حُبلي [شب آبستنی من] «سحر تا چه زاید شب آبستن است» هر لحظه فلک را گردشی است و روزگار را رنگی، و پروردگار مهربان را الطاف خفیه از حد بیرون و از نهایت افزون است.
ابو مناع قبلی (به عربی: أبو مناع قبلي)، روستایی از توابع دشنا در استان قنا و کشور مصر است.