بسپار
معنی کلمه بسپار در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:پلیمر
جملاتی از کاربرد کلمه بسپار
تائو همواره خود را تیره و تار نشان میدهد ولی ثابت و اصیل است و ضمن مخفی بودن بر همه موجودات احاطه دارد. تائو با چشم دیده نمیشود و به همین دلیل تصور میکنند که تائو نامعلوم و معدوم است. اگر به او گوش بسپارند، چیزی شنیده نمیشود بنابراین تصور میکنند که آرام است. اگر دست به سوی او دراز کنند نمیتوانند او را لمس کنند؛ بنابراین تائو را جز لایتناهی میدانند.
{{سخ}}آنها از موضع اساساً سیاسی خود، آموزههای شدیدی را توسعه دادند که آنان را از هر دو جریان اصلی سنی و مسلمان شیعه جدا میکند. سنت منشأ خوارج به نبردی بین علی و معاویه در صفین در ۶۵۷ آمدهاست. هنگامی که علی با بنبست نظامی روبرو شد و موافقت کرد که اختلاف را به داوری بسپارد، برخی از طرفداران او حمایت خود را پس گرفتند. «حکم کردن جز برای خدا نیست» (لاَ حُکْکْ إلَا لِلّهِ) به شعار این تجزیه طلبان تبدیل شد. آنها همچنین خود را الشورات، «فروشندگان» مینامیدند تا تمایل خود را برای فروش زندگی خود در برابر شهادت نشان دهند.
«همین الآن از خدمت مقام معظم رهبری (خامنهای) میآیم و نظر ایشان این است که لانه فساد [بیت منتظری] در قم در هم کوبیده شود و این فتنه را به گورستان بسپاریم.» (گفتهٔ یکی از نظامیان در پادگان خاتم الانبیا دربارهٔ حسینعلی منتظری)
در خلق و خوی زمان ما (۱۹۶۷)، هوفر اشاره میکند که آمریکا قاعدتاً باید در وهلهٔ اول از مداخله اجتناب کند: «سیاستمداریِ بهتر شاید این باشد که واضح و دقیق بدانیم چه کاری را نباید انجام دهیم، و عمل را به آنچه در شرایط پیش میآید، بسپاریم.» در واقع، هوفر نشان میدهد که «ممکن است عاقلانه باشد که منتظر باشیم تا دشمنان خودشان را شکست دهند»، زیرا ممکن است وقتی آمریکا از صحنه خارج شود، به جان یکدیگر بیفتند. این دیدگاه تا حدودی با جنگ کامبوج و ویتنام و جنگ چین و ویتنام در اواخر دهه ۱۹۷۰ تأیید شد.
گر جان عزیزت طلبد سید مستان شکرانه بنه بر سر و بسپار خدا را
ماجرا هردو در میان آرید گر به انصاف و داد بسپارید
در حال حاضر سیستمهای مورد استفاده گزارش شده و تجاری وجود دارند. با این حال، به دلیل تعداد کوپلیمرهایی (بسپارهای ناهمگنی) که میتوان طراحی کرد، امکان برنامهریزی سایر پلیمرها، به تعداد بی شمار وجود دارد.
بسپار باد را که بیارد به کوی من یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا
یار اونْ یاره که، خاطر یار ره داره گرجان طلبه، نانووئه، بسپاره
گفت ازان تاج و تخت بیزارم که ازو جان به شیر بسپارم
نیستم چیزی که بسپارم به کس دل به طاقت می سپارم روز و شب
خویش را در یم صفا بسپار تا که این یم کند برای تو کار
به نوک چشمش از دریا برآرم به جان بسپارمش پس جان سپارم
این بتان کامروز بینی از سر دون همتی بندهٔ یک بت شود آن گه که بسپارد ثمن
آنچه بسپارد به دل آن را نگاه دارد و دور افکند از خود سواه
۳-امپراتور بیزانس تعهد بسپارد که از عساکر روم هر مقداری که امپراتور سلجوقی احساس نیاز کند در اختیار او بگذارد.
ای دوشیزه! نیایش زن خود را گوش بسپار؛
در نقاشی نوین سعی میکنند کاربرد نور را به رنگ بسپارند.
از فیلمها یا سریالهای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشتهاست، میتوان به سرگذشت استاد تواردوفسکی، حلقه و رز، سفرهای آقای کِـلِـکْسْ، نامت را بهخاطر بسپار، صفر-هفت، بهگوشم، شامانکا، قسمت سوم شب، همهچیز برای فروش، مرد آهنین، شکار مگسها، دوشیزه بیاهمیت، شبهای من زیباتر از روزهای توست، وفاداری، تسخیر، شیطان، مرد مرمرین، بر گوی نقرهای و چوب غوشه اشاره نمود.
مقدسی در این باره مینویسد: «ابوسلمه خانواده ابراهیم امام را در سرایی جای داد و نهان میداشت و میگفت: شما باید درنگ کنید چرا که مردم با ابراهیم امام بیعت کردهاند و او مردهاست و ممکن است بعد از این حادثهای روی دهد؛ و قصدش این بود که کار خلافت را به فرزندان علی بن ابیطالب بسپارد. چرا که در آغاز مردم را بدیشان فراخوانده بود».