بازدارنده

معنی کلمه بازدارنده در لغت نامه دهخدا

بازدارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنکه یا آنچه کسی را از امری باز دارد: نَهُوّ. مَنوع. ( منتهی الارب ). مانع. ( منتهی الارب ) ( دهار ). عَوق ؛ آنکه از خیر باز دارد. عائق. عاضِر. ( منتهی الارب ). رادع. حاجب. واقِف. عاصِم. حابِس. حائل. عاکف. عایق. مُعَوِّق. دافِع. مَنّاع. زاجِر. ( دهار ).

معنی کلمه بازدارنده در فرهنگ عمید

آن که یا آنچه کسی را از امری باز می دارد.

معنی کلمه بازدارنده در فرهنگستان زبان و ادب

{inhibitor} [شیمی، مهندسی بسپار] ماده ای که یک واکنش شیمیایی را متوقف می کند یا به تأخیر می اندازد

جملاتی از کاربرد کلمه بازدارنده

و اکنون به سخن خویش باز گردیم اندر جواب آن کس که گوید: خدای چرا اندر آفرینش عالم (تاخیر کرد تا بدان هنگام که مر او آفرید، پس از آنکه آفرینش عالم) اظهار حکمت بود و مر او را – سبحانه – از پدید آوردن حکمت بازدارنده ای نبود؟ گوییم که جواب جملگی سوالات بر دو روی است: یکی آن که بیان سوال به واجبی کرده شود و اگر سوال از چه چیزی چیز باشد جواب شرح جنس آن چیز باشد و اگر از چرایی باشد جواب شرح تمامی آن چیز باشد و جز آن، و دیگر آنکه درست کرده شود که سوال محال است. وز سوالات محال است آنکه پرسند که خدای تواند که هم چو خویشتنی بیافریند (یا نتواند؟ اگر گوید: تواند، پس چرا نیافرید چو خدای خیر محض است؟ اگر گوید: ) از بهر آنکه نخواهد که آفریند، گویند: آن کس که نخواهد که خیر بیشتر باشد، شریر باشد و حاسد باشد، و خدای از شر وز حسد دور است، و نیز گویند: پس ممکن است که دو خدای باشد. و اگر گوید: نتواند که چو خویشتنی بیافریند، گوید: پس همی گویی که خدای عاجز است. و نیز پرسند که خدای تواند که مر بنده ای را از پادشاهی خویش بیرون کند یا نتواند؟ اگر گوید: تواند، گفته باشد که به بیرون از پادشاهی خدای جای هست، و اگر گوید: نتواند، عجز را بدو منسوب کرده باشد. و کسی که باز نتواند نمودن که این سوال ها محال است، اندر این متحیر شود. و این سخن چنان باشد که کسی گوید که چه گویی آفریده ای باشد که آن ناآفریده باشد؟ و این محال ظاهر است، چنانکه کسی گوید که چه گویی سپیدی باشد که آن سیاه باشد، یا گوید: طاقی باشد که آن جفت باشد، یا گوید: متحرکی باشد که آن ساکن باشد، و این همه محال است. و آن دیگر مساله چنان باشد که کسی پرسد که چه گویی جایی هست که آن مر خدای را نیست تا بنده خویش را آنجا فرستد؟ و این (نیز) محال است.
استایرن در بطریهای شیشه‌ای، قوطی‌های ۱ تا ۵ گالنی، بشکه‌های فلزی ۵۵ گالنی و مخازن ویژه نگهداری و حمل می‌شود. اگر در انباشتگاه استایرن پلی مریزه شود، می‌شود انباشتگاه با انفجار شدید نابود شود بر همین اساس بیشتر به آن ماده‌ای موسوم به بازدارنده جهت جلوگیری از این عمل اضافه می‌کنند. اگر محلول استایرن برای بیش از ۳۰ روز نگهداری می‌شود، باید مقدار بازدارنده آن هر هفته آزمایش شود. ساختمان انبار استایرن باید دارای خصوصیات انبار مایعات قابل اشتعال باشد.
نام آوری گفت: خداوند دو چیز را نهاده است، یکی فرمان ده و دیگری بازدارنده. اولی که دائم به بدی ها فرمان می دهد، نفس است چنان که آمده است: ان النفس لاماره بالسوء.
در ایران تقریباً در ۹۰درصد موارد اسیدپاشی، قربانی زنان هستند. برخی از خواستگارانی که در روابط عاشقانه شکست می‌خورند با اسیدپاشی بر صورت زن موردنظرشان (به قصد تخریب زیبایی وی) انتقامگیری می‌کنند. برخی از کارشناسان قوانین مربوط به اسیدپاشی را به اندازه کافی بازدارنده نمی‌دانند. از کشورهای بنگلادش، هند، پاکستان، کامبوج، ویتنام، لائوس، هنگ‌کنگ، چین، بریتانیا، آفریقای جنوبی، اوگاندا، جاماییکا و اتیوپی به عنوان کشورهایی نام برده می‌شود که این رفتار تهاجمی بیشتر در آن دیده می‌شود. این پدیده در ایران و افغانستان و عربستان سعودی و عراق هم وجود دارد.
آن حجت اهل معاملت آن برهان ارباب مشاهدت آن امام اولاد نبی آن گزیده احفاد علی آن صاحب باطن و ظاهر ابوجعفر محمد باقر رضی الله عنه. به حکم آنکه ابتدای این طایفه از جعفر صادق کرده شد که از فرزندان مصطفی است علیه الصلوة و السلام، ختم این طایفه هم بر ایشان کرده می‌آید. گویند که کنیت او ابوعبدالله بود و او را باقر خواندندی. مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر و می‌راند در تفسیر این آیت که فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فرموده است که: بازدارندهٔ تو از مطالعه حق طاغوت است، بنگر تا چه محجوبی بدان حجاب از وی بازمانده‌ای به ترک آن حجاب بگوی که به کشف ابدی برسی و محجوب ممنوع باشد و ممنوعی نباید که دعوی قربت کند.
و مقران به حدث عالم به دو گروه اند: گروهی موحدانند که گویند: جز هویت باری – سبحانه – هر چه هست، آفریده باری است، و قول من این است. و دیگر گروه گویند که با باری – سبحانه – چهار جوهر دیگر قدیم است: یکی نفس و دیگر هیولی و سه دیگر مکان و چهارم زمان. و این گروه گفتند که این چهار چیز همه ملک خدای است، ملک ابدی، و چو خدای همیشه پادشاه بود، روا نباشد که خدای پادشاهی قدیم باشد و ملک او محدث باشد. و چو دهریان گفتند: اگر خدای تعالی همیشه توانا بود بر آفریدن عالم و مر او را از آن بازدارنده ای نبود – از بهر آنکه اندر ازل با او چیزی دیگر نبود که مر او را از این صنع بازداشت و آفریدن عالم حکمت بود و روا نیست که حکیم اندر پدیدآوردن حکمت بی بازدارنده ای مر او را از آن تاخیر کند – (چرا پس) مر عالم را پیش از آنکه (آفرید، نیافرید و تا بدان) هنگام که آفریدش چرا اندر آفرینش (او تاخیر کرد؟) این گروه که مقران بودند (به حدث عالم) و مر زمان را جوهر گفتند، به حقیقت جز باری – سبحانه – مر این چهار چیز را قدیم گفتند که یاد کردیم، از بهر آنکه چو گفتند: زمان قدیم است،(و مر جسم) را حرکت اندر زمان بود، جسم و حرکت قدیم آمد و چو جسم اندر مکان بود، مکان قدیم آمد و چو جنباننده جسم نفس بود، (نفس) قدیم آمد. پس مر این چیزها را قدیم گفتند تا از این سوال برستند و گفتند که بودش عالم به دفعات بی نهایت بوده است، و ما بطلان این قول را پیش از این ظاهر کردیم.
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً انباز به یا آن کس که زمین را جای آرام جهانیان کرد وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً و میان درختان آن جویها روان کرد وَ جَعَلَ لَها رَواسِیَ و آن را لنگرها کرد از کوه‌ها، وَ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً و میان دو دریا از نگه‌داشت خویش حاجزی کرد بازدارنده از آمیختن أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ خدایی دیگرست با اللَّه در کردگاری؟ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۶۱)، که بیشتر ایشان نمیدانند.
( و چو این هر چهار صورت- کز او یکی آتشی است و دیگر هوایی است و سه دیگر آبی است و چهارم خاکی است- بر جوهر جسم است و همه را قصد سوی مرکز است و بازدارنده مر ایشان را از نزدیک شدن به مرکز عالم این صورت هاست، این حال دلیل است بر آنکه این صورت ها مر ایشان را به قهر حاصل شده است نه به طبع، از بهر آنکه بر این صورت ها از قصد خویش بازمانده اند. پس ظاهرکردیم که میل هوا سوی مرکز است نه سوی حاشیت عالم، و آتشی و هوایی و آبی و خاکی مر هیولی را صورت های دوم اند و صورت نخستین مر او را جسمی است. نبینی که چو گوییم : هر آتشی جسم است، راست باشد و چو گوییم : هر جسمی آتش است، دروغ آید؟ و حرکت جسم به صورت های دوم متفاوت است. و چو جسم از صورتی به صورتی دیگر شود، حرکت او نیز از حالی به حالی شود، چنانکه ظاهر است که چو جزوی از هوا به صورت آب شود، در وقت از هوا جدا شود و بر زمین آید و از آب آنچه به صورت هوا شود، در وقت از آب جدا شود و اندر حیز هوا ایستد. و چو جملگی اجسام عالم سوی مرکز میل دارند- با آنکه مر ایشان را خواستی نیست- و به جانب های دیگر که راه ایشان از آن سوها گشاده است همی میل نکنند، این حال دلیل است بر آنکه میل ایشان بر این یک جانب قهر است، به قهر قاهری. و مثل این حال- چنانکه پیش از این گفتیم- چنان است که مر چهار تیر را کسی بیند سرها بر سر یک ستون نهاده و مر او را همی فروفشارند، پس اگر مر آن کس را خرد باشد داند که آن تیرها که مر ایشان را خواستی نیست، بدان تنگ جای خود فراز نیامده اند، بل که مر ایشان را بدان جای کسی فراز آورده است. و چو جسم مطلق بدین صورت ها به چهار فرقت شدند و از یکدیگر جدا ماندند و با آنکه به جنس یکی بودند، به سبب این صورت ها دشمنان یکدیگر گشتند، این حال دلیل است بر آنکه این صورت ها مر ایشان را قاهری داده است، از بهر آنکه جسم یک جوهر است و روا نیست که چیزی ضد خویش شود به طبع خویش. و چو از جسم بعضی صورت آتش یافت و بعضی صورت آب یافت- چنین که پیداست- چنان همی نماید که از جسم بعضی دشمن بعضی گشته است، و محال باشد که جز به قهر قاهری بعضی از چیز ضد بعضی شود، چنانکه به خواست آهنگر بعضی از آهن مر بعضی را از نوع خویش همی ببرد و بریزاند بدان صورت که از آهنگر یابد بر آن فعل اندر هم جوهر خویش. و این قولی تمام است، و پس از این یاد کنیم آنچه بر اثر حرکت ذکر او واجب آید. و چو درست کردیم که مر جسم را به ذات خویش حرکت نیست، باطل شد قول دهری که همی گوید : فلک صانع عالم است و آنچه اندر اوست. و لله الحمد. )
اتانول ممکن است به عنوان پادزهر برای مسمومیت با اتیلن گلیکول و مسمومیت با متانول به کار رود.اتانول این فرآیند را با عمل به عنوان یک بازدارنده رقابتی در برابر متانول و اتیلن گلیکول برای الکل دهیدروژناز انجام می دهد .
قوله تعالی: فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسی‌ مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ بزرگ است و بزرگوار، جلیل است و جبّار، خداوند جهانیان و دارنده آفریدگان، و دادستان از گردنکشان، و کین‌خواه از برگشتگان، باز دارنده عدل خود از دوستان بازدارنده شر بدان از نیکان، نگه دارنده آبروی دوستان خویش در آفریدگان.
و پادشا گردانیدن خدای مر مردم را بر ملک ظاهر خویش بی آنکه مر او را پیش از این طاعتی داشته بود، دلیل است بر آنکه مر او را همی بر ملک (باطن) خویش پادشا خواهد کردن اگر مر او را طاعت دارد به کاربستن دو قوت عملی و علمی خویش. و چو ملک خدای تعالی آنچه ظاهر است این است که به حواس ظاهر مردم یافته شده است و آنچه به حواس ظاهر مردم یافته است، خدای تعالی مر او را بر آن پادشا کرده است – چنانکه شرح آن گفتیم - ، بماند از ملک خدای تعالی که به مردم نرسیده است آنچه باطن است – اعنی معقولات – 0 و چو اندر مردم یابنده ای هست که (مر او را) اندر ملک ظاهر خدای نصیبی نیست و آن عقل است، بل (که) عقل مر او را از این ملک بازدارنده است و مر این را به نزدیک او خوارکننده و حقیرگرداننده است، این حال دلیل است بر آنکه مردم (بدین) یابنده باطن مر ملک باطن خدای را همی خواهد یافتن پس از آنکه از این ظاهر پرداخته (باشد.) و این یابنده باطن او اینجا قوی گشته باشد به غذای علمی – آن علمی که از پیش او آمده باشد بدین منزل که این عالم است – تا به قوتی کز آن غذا یابد، مر آن نعمت ها را که بدان عالم است بتواند یافتن. و گواهی داد ما را بر درستی این قول، قوی شدن (حواس) ظاهر مردم اندر شکم مادر مر کودک را – پیش از آنکه اندر این عالم محسوس آید – به غذایی کز این عالم پیش او بدان منزلگاه باز شود، تا چو اینجا آید بدان قوت کز آن غذای اینجایی بدو رسیده باشد مر این محسوسات را بتواند یافتن. و چو حواس ظاهر مردم که مر او را لذت حسی بدان یافتنی بود ضایع نشد و مردم بدان بر ملک ظاهر خدای مستولی گشت، روا نباشد که این یابنده که عقل است و لذات عقلی بدان مردم را یافتنی است ضایع شود و مردم بدان بر باطن ملک خدای چو مر او را طاعت دارد مستولی نشود. و پیش از این خود به حجت عقلی – هم اندر این قول و هم پیش از این قول – طاعت خدای بر مردم لازم کرده ایم و اکنون بیان کردیم که یافتن او مر لذت عقلی را بدان طاعت متعلق است. و عقل که مر او را قوت بی نهایت است اندر ما، ما را گواست بر آنکه ما را یابنده ای با قوت بی نهایت یافتنی بی نهایت است. و حاصل از آن یافتن ها ما را شادی است به انواع آن، و این برتر نعمتی است مر نفس را، از بهرآنکه بازگشت همه لذات به شادی است که او مر عقل را صفتی جوهری است.و شاد شدن نفس ما از دانستن آنچه بر ما پوشیده باشد به قوت و لذت یافتن از آن شادی، بر درستی این قول که گفتیم: لذت شادی (است،) دلیل است.
آتش اردوگاه یک آتش در یک اردوگاه است که نور، گرما، و حرارت برای پخت‌وپز را فراهم می‌کند. این آتش همچنین می‌تواند به عنوان یک چراغ راهنما، و یک بازدارنده حشرات و درندگان نیز عمل کند. اردوگاه‌های تأسیس شده معمولاً یک حلقه آتشی سنگی یا فلزی را برای ایمنی فراهم می‌کنند. آتش اردوگاه یکی از ویژگی‌های محبوب کمپینگ است. در اردوهای تابستانی، کلمه «آتش اردوگاه» اغلب به رویدادی (مراسم، دور هم جمع شدن و غیره) اشاره دارد که در آن آتش درست می‌کنند می‌کند.
توجهات بازدارنده و همگانی در تهیه اکوبریک «آگاهی اکولوژیکی» فردی و جمعی را با گذشت زمان افزایش می‌دهد. تهیه‌کنندگان اکوبریک تمایل دارند که به دنبال اطلاعات بیشتری در مورد دورریز زباله در جامعه خود، پلاستیک، بازیافت و تهیه اکوبریک باشند. این امر منجر به کاهش مداوم مصرف خالص پلاستیک تهیه‌کنندگان اکوبریک می‌شود.
پس اگر اندیشه کنی از کار دوستان نثار داشتن و هدیه فرستادن و مردمی کردن، ازیرا که هر که از دوستان بیندیشد دوستان نیز از وی بیندیشند، پس مردم همیشه بی‌دوست بوند و ایدون گویند که دوست دست بازدارندهٔ خویش بود عادت کند هر وقتی دوستی نو گرفتن، ازیرا که با دوستان بسیار عیب‌های مردمان پوشیده شود و هنر ها گسترده گردد ولیکن چون دوست نو گیری پشت بر دوست کهن مکن، دوست نو همی طلب و دوست کهن را بر جای همی دار، تا همیشه بسیار دوست باشی و گفته‌اند: دوست نیک گنج بزرگ‌ست، دیگر اندیشه کن از مردمان که با تو به‌راه دوستی روند و هم دوست باشند با ایشان و با ایشان نیکویی و سازگاری کن و بهرنیک و بدی با وی متفق باش، تا چون از تو مردمی یابند دوست یک‌دل تو گردند، که اسکندر را پرسیدند که: بدین کم‌مایه روزگار این چندین ملک به چه خصلت به‌دست آوردی؟ گفت: به‌دست آوردن دشمنان به تلطف و جمع کردن دوستان به تعهد و آنگاه اندیشه کن از دوستان دوستان، هم از جملهٔ دوستان باشند و بترس از دوستی که دشمن ترا دوست دارد که باشد که دوستی او از دوستی تو بیشتر باشد، {بیت
از نظر روان‌شناسی، الکل نیز در رفتار جنسی نقش داشته‌است. گزارش شده‌است که زنانی که مست بودند، بر این باور بودند که بیشتر از زمانی که مست نبوده‌اند، از نظر جنسی تحریک می‌شوند. این اثر روانی با اثرات فیزیولوژیکی اندازه‌گیری شده در تضاد است، اما به کاهش قدرت مهار عوارض آن (بازداری) به دلیل الکل اشاره دارد. اغلب، الکل می‌تواند بر ظرفیت یک زن برای احساس آرامش (و به نوبه خود، جنسی) بیشتر تأثیر بگذارد. الکل ممکن است توسط برخی از زنان به عنوان یک بازدارنده جنسی در نظر گرفته شود.
(و نیز دلیل بر آنکه جسم مقهور است به کلیت خویش، آن است که هر رکنی از ارکان طبایع اندر مکان خاص خویش بر یکدیگر اوفتاده اند و چو همه از یک جوهرند و یک طبع دارند و بعضی از آن برتر است و بعضی فروتر، این حال دلیل است بر آنکه هر طبعی از طبایع اندر مکان خویش مقهور است. چنانکه گوییم: خاک که به جملگی یک جوهر است و گراینده است سوی مرکز عالم، بر دیگر یاران خویش به گرایستن مقدم است و از جملگی او جز آن یک جزو نا متجزی که اندر مرکز عالم است، هیچ جزوی نیست الا که مر آن مکان را همی جوید. و حرکت او سوی مرکز دلیل است بر آنکه او اندر مکان خاص خویش نیست و هر جزوی که هست از زمین، مر آن جزو را که به زبر او اندر است بازدارنده است از رسیدن به مرکز عالم و هم چنین جزوهای زمین مر یکدیگر را ستون گشته اند که فرودینان از او مر زبرینان را همی نگذارند که فرو شوند. پس همه جزوهای زمین بر آن یک جزو که یاد کردیم تکیه کرده اند. و حال آب و ایستادن جزوهای او بر سر یکدیگر دلیل است بر مقهور بودن بیشتر جزوها، از بهر آنکه اجزای آب همه از یک جوهر است و همگان سزاوارند مر ایستادن را بر روی خاک، و چو بر یکدیگر خوره گشته اند اندر مغاک های خاک از دریاها و جز آن تا بعضی از او همی روی را بساود که آن محل اوست و دیگران بر او افتاده اند و بر یکدیگر خوره شده تا بعضی از او همی سطح هوا را بساود از بر سوی، پس هر چه از آب جز آن جزوهاست که به روی خاک است، اندر محل خویش نیز مقهور است.)
مهار آروماتاز می‌تواند باعث هیپواستروژنیسم (سطح پایین استروژن) شود. مشخص شده‌است که محصولات طبیعی زیر دارای اثرات بازدارنده بر آروماتاز هستند.
از جمله دلایل رایج کودک همسری در ایران می‌توان به فقر، ضعف قوانین بازدارنده، آداب و رسوم فرهنگی، اعتقادات مذهبی، اختلاف طبقاتی، تحصیلات، پدرسالاری و «ناموس‌پرستی» مردان اشاره کرد.
از طرف دیگر، به گفته سازمان دیده‌بان حقوق بشر، در حالی‌که طالبان از سوی پاکستان حمایت مالی و تسلیحاتی می‌شد، دولت‌های ایران و روسیه از پشتیبانان مهم مالی و تسلیحاتی جبهه متحد ضد طالبان -که دولت در تبعید را در اختیار داشتند- به‌شمار می‌رفتند. دولت ایران، طالبان را به دید دشمن می‌نگریست و از آغاز دهه ۱۳۷۰ رابطه دوستانه‌ای با مسعود داشت والبته با او بر سر جنگ با شیعیان هزاره هم‌پیمان ایران، اختلاف‌نظر داشت. دولت روسیه هم درگیر شورشیان چچن بود و احمدشاه مسعود را به عنوان عامل بازدارنده در مقابل نیروهای افراطی مذهبی می‌شناخت.
اراک چهارمین شهر گران ایران در زمینه مسکن، پس از تهران، اصفهان و کرج است. این شهر از جمله شهرهایی است که قیمت مسکن در آن همواره بالاتر از میانگین کشور بوده است. از جمله دلایل گرانی مسکن، صنعتی بودن شهر و استقرار صنایع بزرگ در پیرامون شهر، نبود عوامل نظارتی و قوانین بازدارنده برای کنترل قیمت در کشور می‌باشد.