بشرط

معنی کلمه بشرط در لغت نامه دهخدا

بشرط.[ ب ِ ش َ ] ( ق مرکب ) با عهد و پیمان. ( از ناظم الاطباء ). || مشروط.
- بشرط کارد خریدن ، خربزه و هندوانه را ؛ بشرط بریدن خریدن. رسم است که خربزه یا هندوانه را از جهت امتحان پختگی آن بشرط کارد میخرند و قاشی از وی تراشیده می گیرند و آن کنایه از کسی را بعد امتحان به آشنایی گرفتن است . ( آنندراج ). خریدن مشروط به خوبی و رسیدگی :
بشرط کارد یوسف را زلیخا میخرد اول
ترنج و تیغ را نازم که رنگین کرد سودا را.ظهوری ( از آنندراج ).

معنی کلمه بشرط در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- مشروط . ۲- با عهد و پیمان .

جملاتی از کاربرد کلمه بشرط

طبق وصیت او، متولی کتابخانه و حسینیه امام رضا باید از نسل او بشرط معمم بودن باشد.
خواهم کآنرا بگوش تو برسانم لیک بشرطی که گوشوار نداند
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ برّ بر قول مجمل دو ضرب است: اعتقاد و اعمال، اعتقاد تحقیق اصول است و اعمال تحصیل فروع. و هر آن کس که اصول بحقیقت مستحکم کرده و فروع بشرط خود بجای آورده لا محاله از ابرار است، و منزل ابرار دار القرار است. و ذلک فی قوله تعالی إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ.
نیابت عامه در عصر غیبت توسط یک فقیه که شرایط لازم را دارد تا بشرط مصلحت همه اموری را که امام معصوم در آن صلاحیت داشته‌است اداره کند… شامل تلاش برای برقراری حکومت اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر اگر خطری باشد که اسلام را تهدید کند یا اصالت اخلاق عمومی را خدشه دار کند. تلاش برای احیای آگاهی اسلامی، دعوت در داخل و خارج از کشور، رفع شکاف‌ها، دستور جهاد، دفاع، صلح، قبول آتش‌بس، تقسیم غنایم، گرفتن زکات و خمس، تصرف در امور صغار، موقوفات، برپایی جمعه و جماعات، تعیین ائمه، تعیین قضات، نظارت بر کار آنها، رسیدگی به صدور احکام ، فتوا و پرداختن به امور حسبیه است.
سخن از عشق گفتن ناروانیست بشرط آنکه با مقدار گوید
مطلق از اطلاق و تقیید است و پاک از چند و چون نی بشرط شیی قائم نی بشرط لاستی
نگوئی پس که بود آنجا نگار من بشرط لا که ذاتش میزبان و لیس الا هوست مهمانش
بشرط آنکه ببندی زبان ز هجو کسان بهیچ گونه تنی را نیازری ز عتاب
بشرط آنکه ننوشی شراب جز زلبم بشرط آنکه بجز من ادب نیاموزی
بشرط آنکه ببندی در سرا برغیر بشرط آنکه دگر شمع بر نیفروزی
در کلام قدیم علامه حلی نیز گفته‌است: «ونعنی بالمعجزة ثبوت ما لیس بمعتاد مع خرق العادة و مطابقة الدعوی …» معجزه ثبوت چیزی است که معمول و عادی نباشد یا نفی چیزی است که معمول و عادی نیست بشرطی که همراه خرق عادت و مطابق دعوای نبوت باشد.
حدیث و نص را نیکو نگهدار بشرط آنکه آری هر دو در کار
بحضرت تو مرا نسبتی است عرض کنم بشرط آنکه کند خرده بین زبان کوتاه