باسم

معنی کلمه باسم در لغت نامه دهخدا

باسم. [ س ِ ] ( ع ص ، اِ ) خندان بی آنکه صدایی از دهان خارج شود. از مصدر بَسم. ( اقرب الموارد ). گشودن لبان بطوری که نموداری از خنده شود و آن کمترین صورت خنده و بهترین آن است. ( از تاج العروس ). و قال الزجاج : التبسم اکثر ضحک الانبیاء. ( تاج العروس ). خندان. ( آنندراج ). تبسم کننده. ( ناظم الاطباء ). دندان سپیدکننده. ( آنندراج ).

معنی کلمه باسم در فرهنگ عمید

تبسم کننده، لبخند زننده، آن که لبخند می زند.

معنی کلمه باسم در فرهنگ فارسی

( اسم ) تبسم کننده شکر خند زننده .

معنی کلمه باسم در فرهنگ اسم ها

اسم: باسم (پسر) (عربی) (تلفظ: bāsem) (فارسی: باسم) (انگلیسی: basem)
معنی: تبسم کننده، خوش رو، ( در قدیم )، شکر

معنی کلمه باسم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)سمو (۴۹۳ بار)وسم (۱۸۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه باسم

از بسمه چی ای دلم هواییست چون باسمه رنگ من طلائیست
نکنم یاد ز تاراج و نیندیشم ز آنْکْ مرکبم بود خرِ لنگ و لباسم فَرْغیش
در تابستان ۱۹۹۳ اینونو اعلام کرد که دیگر او در انتخابات آینده خود را به عنوان رئیس حزب نامزد نمی‌کند. طی چهارمین جلسه حزب در ۱۱ و ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۳، اینونو از ریاست حزب استعفا داد و همچین ایشان از کار خود در حکومت استعفا داد. مراد کارایالچین جانشین اینونو در هر دو پست شد. بعد از این واقعه اینونو رٲی به یک حزب جدید باسم حزب جمهوری خواه خلق داد. در حزب جمهوری خواه خلق اینونو لقب افتخاری رئیس دریافت کرد. در سال ۱۹۹۵ اینونو به سمت وزارت امور خارجه نصب شد.
قل یا قوم اتّقوا الله ولا تتّبعوا أنفسکم أن ارتقبوا فضل‌الله وإنّ فضله کان علیکم محیطا. وإن أستشرقت علیکم شمس الکلمات عن أفق ملیک الأسماء والصّفات إذًا لا تستکبروا ثمّ اسجدوا لجمال ربّکم الّذی کان فی جبروت البقا باسم البهاء وفی ملکوت الإنشاء بالعلیّ مذکورا.
تحت تاثیر هنر بدوی قرون وسطی بود و در مجسمه هایش از باسمه های چوبی مایه گرفت و شیوه بیانگرش را با نوعی واقع گرایی اجتماعی درآمیخت
نار نمرود از محبت بر خلیل گشت گلشن هم باسم الحفیظ
جهان از نور تو روشن شناسم همین باشد بمعنی خود لباسم
اگر میرزا محمدصالح شیرازی را مدیر نخستین نشریه فارسی‌زبان جهان در دوران محمدشاه قاجار بدانیم، باید از میرزا محمدجعفر ادیب نیز به‌عنوان اولین سردبیر یا دست‌کم معاون سردبیر اولین نشریه، به زبان فارسی یاد کنیم. این دو نفر به‌همراه میرزا اسدالله باسمه‌چی که او نیز زادهٔ فارس است، مثلث نشر روزنامه کاغذ اخبار، اولین نشریه ادواری چاپی در ایران را تشکیل می‌دهند.
از پدرم شنیدم که از پدرش روایت کرد: اولین سوره ای که از قرآن نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک) بود، و آخرین سوره ای که نازل شد سوره اذا جاء نصرالله بود. [الف]
هرکس در روز یا شب سوره «اقرا باسم ربک» را بخواند، و در همان شب یا روز بمیرد شهید از دنیا رفته‌است و خداوند او را شهید مبعوث می‌کند و در صف شهیدان جای می‌دهد، و در قیامت همچون کسی است که با شمشیر در راه خدا همراه پیامبر خدا جهاد کرده‌است.
باسمی لیک جان جانت اینجاست حقیقت سرّ مر پنهانت اینجاست
باسم آدمی تو لیک معنی چو آخر بنگری دیدار مولی
در اواخر قرن نوزدهم، پوسترهای دو نقاش فرانسوی (ژول شره) و (تولوز لوترک) تأثیر چشمگیری بر روند طراحی پوستر داشته‌اند. بعضی به ژول شره لقب «پدر پوستر» را داده‌اند. پوسترهای لوترک، بر اساس قدرت او در طراحی و شناخت رنگ و مهارتش در لیتوگرافی و نیز تأثیرپذیری از باسمه‌های ژاپنی بنا گردیده و اگر چه بیش از ۳۰ پوستر از او بر جای نمانده‌است، ولی همین آثار معدود تأثیر زیادی بر هنر پوسترسازی داشته و برای بسیاری از هنرمندان راه‌گشا بوده‌است.
هم آدم شد باین تنزیه موسوم «ز انبئهم باسما» اینست معلوم
گر گدا گشتم گدارو کی شوم ور لباسم کهنه گردد من نوم
این ندا و این آواز باسماع دوستان رسید، همه از میقات نهاد خود بیکبار لبّیک اسلام برآوردند. بلال حبشی با روی سیاه و دلی چون ماه رنج میدید و جفای مشرکان می‌کشید، گرد مکه همی‌گردید و بامید جمال آن مهتر عالم همی‌دوید که این چه بوی است که در حبشه بمشام من رسید؟! صهیب رومی می‌تاخت با دلی پر درد و رخی زرد که چه سلسله لطف است که ما را از روم بکشید؟ سلمان فارسی میگفت که: این عطری است که جز در بازار نیاز ما نفروشند! عمّار یاسر آواز می‌داد که: «انّی لاجد ریح یوسف» بو ذر غفاری فریاد همی کرد که:
پیر طریقت موعظتی بلیغ گفته یاران و دوستان خود را، گفت: ای عزیزان و برادران! هنگام آن بود که ازین دریای هلاک نجات جویید و از ورطه فترت برخیزید، نعیم باقی باین سرای فانی بنفروشید، نفس بی‌خدمت بیگانه است بیگانه مپرورید، دل بی‌یقظت غول است با غول صحبت مدارید، نفس بی‌آگاهی با دست با باد عمر مگذارید، باسمی و رسمی از حقیقت و معنی قانع مباشید، از مکر نهانی ایمن منشینید، از کار خاتمه و نفس باز پسین همواره بر حذر باشید. شیرین سخنی و نیک نظمی که آن شاعر گفته:
اسبه‌ریز یکی از رودهای استان آذربایجان شرقی است که از میان شهر تبریز می‌گذرد. رود باسمنج‌چای پس از ورود به تبریز، در شرق این شهر به دو قسمت تقسیم می‌شود؛ قسمت شمالی آن اسبه‌ریز نام دارد و قسمت جنوبی آن قوری‌چای نامیده می‌شود. این دو قسمت دوباره در محلهٔ پل‌سنگی باغمیشه به یک‌دیگر می‌پیوندند و میدان چایی را تشکیل می‌دهند.
فَرغانه برای نخستین‌بار در آثار مکتوب قرن ۵ میلادی ظاهر شد. با این حال، شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که این شهر قدیمی‌تر بوده‌است. مانند بسیاری از نقاط دیگر آسیای مرکزی در قرون ۶ و ۷ میلادی، فَرغانه تحت کنترل خاقانات ترکی غربی قرار داشت. اگرچه هنوز بیشتر ایرانیان شرقی در آن ساکن بودند، اما بسیاری از ترک‌ها نیز در آنجا مستقر شده بودند. شهر فرغانه در سال ۱۸۷۶ به عنوان یک شهر و پادگان ضمیمهٔ مستعمراتی توسط امپراتوری روسیه بازسازی شد و در زبان روسی «فرگانا» خوانده شد. در سال ۱۹۲۴، پس از تسخیر مجدد بلشویک‌ها از منطقه از شورشیان باسماچی، به جمهوری شوروی ازبکستان پیوست.
بک و باسماچی‌ها با واحدهای ارتش سرخ با رهبری میخائیل فرونزه درگیر شدند و در بهار سال ۱۹۲۵ از آن‌ها شکست خوردند. شوروی‌ها اظهار می‌کردند که سرویس اطلاعاتی بریتانیا به بک کمک می‌کرده‌است.