بدشانسی
معنی کلمه بدشانسی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه بدشانسی
نخستین حضور مان در تور دو فرانس نیز در همان سال بود که در کنار آندره لدیک در تیم فرانسه قرار داشت. دو پیروزی مانی در تور کیفیت غریبی داشت؛ زیرا همواره با تصادف، سقوط و بدشانسی روبرو بود. در تور ۱۹۳۱ تصادف کرد و بارها پسانتی ایتالیایی و دمویسر بلژیکی حمله کردند تا از او پیشی بگیرند. در پایان تور به اندازهای خسته بود که در دورهٔ بعد شرکت نکرد. در سال ۱۹۳۴ دوباره با کمک همتیمیهای خود رنه ویتو، ژرژ اسپیشه و روژه لاپبی به پیروزی رسید. مان برندهٔ نخستین تایم تریل تور دو فرانس شد که به مسافت ۸۰ کیلومتر در سال ۱۹۳۴ برگزار شدهبود.
«مرتضی آوینی را من از زمانی که دانشکده بود میشناسم… مرتضی بچهٔ تندرویی بود که در هر دوره یک حالی داشت. یک دوره زده بود به مواد مخدر و این جور چیزها. تمام بازوهایش جای سوزن بود. شب در دانشکده خوابش میبرد، فردا صبح جسدش را از دانشکده بیرون میآوردند. اصولاً بچهٔ تندرویی بود. هرکار میکرد تا تهش میرفت. بعد یک دوره هیپی شد. موهایش را گذاشته بود بلند شود. مدرن شده بود. قرتی مآب شده بود. جین میپوشید. دستبند میبست و از این جور کارها. اما شانس یا بدشانسی که آورد این بود که سال ۵۶ زد به عرفان و ادبیات عرفانی. بقیهٔ کارها را کنار گذاشت.»
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به شوالیههای تتونیک، بهدور از جاده، یانوشیک، مرگ یک رئیسجمهور، سیل، نامت را بهخاطر بسپار، ترانه عاشقانهای برای یانوشِک، چهلساله، از دوشنبهها بیزارم، رمز انیگما، صفر-هفت، بهگوشم، روزها و شبها، قماری بالاتر از زندگی، مسافر، چهار تانکچی و یک سگ و بدشانسی اشاره کرد.
در بسیاری از موارد، گفته شدهاست که این موجود لیتوانیایی یک پرنده با ظاهر بیرونی اژدها است. یک آیتواراس در یک خانه زندگی میکند و معمولاً از آن خارج نمیشود. آیتواراس برای ساکنان خانه هم خوششناسی و هم بدشانسی میآورد.
دانیل هانان در سال ۲۰۱۱ نوشت که دلریمپل «دربارهٔ مقالههای کستلر و هنر مذهبی اتیوپی و نظریهٔ بازگشت ابدی نیچه مینویسد؛ موضوعاتی که در انگلیس، عموماً به چهرههای معتبر چپ میانهرو که در استارت دِ ویک و نیوزنایت ریویو حضور دارند، اختصاص دارد. بدشانسی تئودور این است که او در محدودهای فراتر از گسترهٔ ذهنی اغلب ویراستاران سفارشدهنده، قلم فرسایی میکند».
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به دارکوب، کاباره مردان مسن، چهلساله، راهها در میان شب، موضوعی برای حل و فصل، ترانههای ممنوعه، بدشانسی، اروییکا و مرحله پایانی اشاره کرد.
وی کارگردان فیلمهایی همچون مسافر و بدشانسی بوده است.
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به دارکوب، مجروح در جنگل، چهلساله، قماری بالاتر از زندگی، لوتنا، خاکستر و الماس، کانال، فندقشکن، دستنوشته ساراگوسا و بدشانسی اشاره کرد.
طبق این زبانزد همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسبترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند. معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی میآورد او را شامل قانون مورفی مینامند.