برگشتن. [ ب َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) برگردیدن. رجعت کردن. ( ناظم الاطباء ). مقابل رفتن. ( فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن. واگشتن. مراجعت کردن. عودت کردن. عود کردن. بازآمدن. بازپس آمدن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع. عودت. احریراف. اًزدهاف. اًصماء. اصطبان. انحیاز. انصبان. تَولّی. تَهلیل. طَواف. عَود. نَزَوان. نَکص. نُکوص : ز نزدیک دانا چو برگشت شاه حکیمان برفتند با او براه.فردوسی.بدانگه که برگشت افراسیاب ز پیکار رستم دلی پرشتاب.فردوسی.بدین گیتی اندر بود خشم شاه به برگشتن آتش بود جایگاه.فردوسی.کنون تا کرا بردهد روزگار که پیروز برگردد از کارزار.فردوسی.برادرْش را گفت پس پهلوان که برگرد ای گرد روشن روان.فردوسی.فلاطوس برگشت و آمد براه بر حجره وامق نیکخواه.عنصری.چو انجامیده شد گفتار رامین چو باد از پیش او برگشت آذین.( ویس و رامین ).خورشید فاطمی شد و باقوت برگشت و از نشیب به بالا شد.ناصرخسرو.مرا سیلاب محنت دربدر کرد تو رخت خویشتن برگیر و برگرد.نظامی.تا تو برگشتی نیامد هیچ خلقم در نظر کز خیالت شحنه ای بر خاطرم بگماشتی.سعدی.ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز.حافظ.کجا نومید آهم از در تأثیر برگردد ندارد بر قفا رو گر سر این تیر برگردد.محمداسحاق شوکت ( از آنندراج ).انجاء؛ برگشتن میغ. ( تاج المصادر بیهقی ). انکساد؛ برگشتن گوسپندان بسوی گوسپندان. تَهقّع؛ برگشتن از بیماری. فَی ؛ برگشتن سایه از مغرب به مشرق. ( از منتهی الارب ). - برگشتن سال ؛ به پایان آمدن حرکت انتقالی زمین و حرکت انتقالی دیگر آغاز شدن. تحویل. ( از یادداشت دهخدا ). حَول. ( از دهار ). - برگشتن سر ؛ دوار داشتن. چرخ خوردن سر. ( از یادداشت دهخدا ). - برگشتن شید ؛ زوال. ( یادداشت دهخدا ) : بدان داوری هیچ نگشاد لب ز برگشتن شید تا نیم شب.فردوسی.- به گِردِ کار برگشتن ؛ سنجیدن آن. اندیشیدن درباره آن : چندان که به گِردِ کار برگشت اقرارش ازین قرار بگذشت.نظامی.
معنی کلمه برگشتن در فرهنگ معین
( ~. گَ تَ ) (مص ل . ) ۱ - رجعت کردن . ۲ - منصرف شدن . ۳ - تغییر یافتن . ۴ - واژگون شدن .
برگردیدن، واپس آمدن، باز آمدن، سرنگون شدن ( مصدر ) ۱- رجعت کردن برگشتن مقابل رفتن . ۲- منصرف شدن . ۳- مرتد شدن از دین اصلی خود بدین دیگر در آمدن . ۴- تغییر یافتن . ۵- واژگون شدن سرنگون گشتن .
معنی کلمه برگشتن در ویکی واژه
رجعت کردن، منصرف شدن، تغییر یافتن، واژگون شدن. مراجعت کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه برگشتن
نصرآبادی گوید هر که با تقوی ملازمت کند آرزومند گردد بمفارقت دنیا از آنک خدای همی گوید وَلَلدّارُ الْآخِرَةُ خیرٌّ لِلذِّینَ یَتَّقُونَ. کسی دیگر میگوید هر که متحقّق گردد اندر تقوی خدای بر دل وی آسان کند از دنیا برگشتن.
بهمن ۱۳۹۹ سعید افکاری در توییتی نوشت برادرانم، وحید و حبیب افکاری به دلیل ۵ماه نگه داشتن غیرقانونی آنها در انفرادی و ضرب و شتم فراوان، تا زمان برگشتن به بند عمومی اعتصاب ملاقات کردهاند.
پس از مرگ استالین در سال ۱۳۳۲، و در پی کنگرهٔ بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی در ۱۳۳۵، گروهی از قربانیان تصفیههای استالینی، از جمله احساناللّه خان، از اتهام خیانت به کشور مبری شدند و نسبت به آنان اعادهٔ حیثیت شد. بنا به گفتهٔ کوچکترین پسر او کاوه، احسانالله و پسرش بهمن، در ۱۹۳۷ دستگیر شدند. تاریخ دقیق مرگشان اعلام عمومی نشد. همسر و دو پسر او زنده ماندند. کاوه که در باکو متولد شده بود شهروند شوروی شد، در جنگ جهانی دوم بیناییاش را از دست داد و سپس موسیقی تحصیل کرد و ساخت. پسر دیگر، فرامرز و مادرش پس از خلع رضاشاه در ۱۹۴۱ به ایران برگشتند. احسان الله خان عموی آرامش دوستدار بود.
از آن پس به پیگیری ورزش کشتی پرداخت. مادرش در جوانی با محمد کیانپور کارمند راهآهن ازدواج کرد که برای کار با هم به آبادان رفتند، در آنجا شاهرخ با محراب شاهرخی فوتبالیست خوزستانی دوست شد و پس از سه سال که به تهران برگشتند سراغ کشتی رفت و تا سال ۱۳۵۵ درگیر کشتی بود.
شش سال پس از برگشتن بر تخت شاهی اِکالاتوم، با برکنار کردن اریشوم دوم، خود را شاه آشور خواند (۱۸۰۹ پ. م) او پسر بزرگتر خود به نام ایشمه-داگان را بر تخت شاهی اِکالاتوم نشاند و کار خود را، به منظور گسترش قلمرو پادشاهی ادامه داد.
مقدار "برگشتن"ای است که ما نیاز داریم بعد از یک عدم مطابقت انجام دهیم.) اینجا دو مفهوم داریم: اول،
نقاط مسکو و پطر، از تزار برگشتند دو نقطه چون که یکی کشت شد تزار نزار
رفض برگشتن بود از راه حق خود تو برگشتی ز راه شاه حق
پیر طریقت: گفت که از حال وی نشان داده که گفت کریما این سوز ما امروز درد آمیز است نه طاقت بسر بردن و نه جای گریز است. سر وقت عارف تیغی تیز است نه جای آرام و نه روی پرهیز است. لطیفا این منزل ما چرا چنین دور است همراهان برگشتند که این کار غرور است گر منزل ما سرور است این انتظار سور است و گر جز منتظر مصیبت زدهایست، نامعذورست بیست سال دیگر ابو بکر این حدیث پنهان میداشت تا از جبار عالم فرمان امد بجبرئیل امین که یا جبرئیل رو با محمد بگوی که وقت آن آمد که بمنبر سعادت بر شوی و با خلق بگویی که لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه قل هو اللَّه احد چون این پیغام بگزارد سید گفت با جبرئیل با که گویم که همه عالم منکر این حدیثاند گفت یا محمد اگر منکر نبودندی بسعادت دعوت تو کی رسیدندی یا محمد هیچ کس بسعادت دعوت تو نزدیکتر از بو بکر بو قحافه نیست نزدیک وی رو و این حدیث با وی بگو مصطفی قدم از حجره خود بدر نهاد و ابو بکر همان ساعت از خانه خویش بدر آمد. چون دیده صدیق بر جمال سید افتاد مغناطیس نبوت محمدی گوهر صدق ابو بکر را بخود کشید گفت: یا أبا بکر این چندین ضعف و زردی روی تو از بهر چیست گفت یا محمد چندین سال است که آتشی تیز در باطن خود میبینم هر روز که بر آید گرمتر میبینم مرهمی همی جویم که این آتش بوی فرو نشانم.
هدین به خاطر تواناییاش در فهم زبان فارسی به عنوان مترجم همراه گروه سوئدی عازم ایران شد. بعد از پایان مأموریت، وقتی فرستادگان سوئدی برگشتند، هدین پیش آشنای قدیمش هیبنت ماند و این موقعیت را به دست آورد که یک بار که شاه ایران با خدم و حشم ۱۲۰۰ نفرهاش برای تفریح عازم کوه و صحرا میشود، همراهشان برود. هدین همچنین از بلندترین کوه ایران، دماوند هم بالا رفتهاست.
و آنچه گفت فَلا تَمُوتُنَّ نه نهی از مرگ است که آن در قدرت و فعل کس نباشد تا با آن مخاطب بود، لکن معنی آنست که الزموا الاسلام حتی اذا ادرککم الموت صادفکم علیه میگوید دین اسلام را ملازم باشید و زان بمگردید تا چون مرگ در رسد شما را بر اسلام بیند. پس نهی از برگشتن از دین اسلام است، نه از مرگ. فضیل عیاض گفت اسلام اینجا بمعنی حسن الظن است ای فلا تموتن الّا و انتم مسلمون ای الّا و انتم محسنون بربّکم الظن، و به قال النبی لا یموتن احدکم الّا و هو یحسن باللّه الظن.
چرا بهر لشکر همه کشتن است وگر زنده از رزم برگشتن است
آگریپینا به همراه فرزندانش ژرمنیکوس را در تمام دوران حیاتش همراهی کردند. در سال ۱۴ میلادی ژرمنیکوس به عنوان فرماندار و فرمانده به گل فرستاده شد. در این ایام بود که یکی از فرزندان این دو به نام گایوس به لقب کالیگولا (چکمههای کوچک) معروف شد زیرا آگریپینا دوست داشت لباسهای سربازی کوچک و چکمه بر تن کودک خود کند. پس از سالها حضور در گل آنها به رم برگشتند که در آنجا از ژرمنیکوس به خاطر خدماتش در ۲۶ مه سال ۱۷ میلادی تقدیر شد. در همان سال ژرمنیکوس برای فرمانداری به استانهای شرقی گسیل داده شد. هنگامی که ژرمنیکوس در استانهای شرقی مشغول بود میان او و فرماندار سوریه نئائوس کالپورنیوس پیزو دشمنی سختی درگرفت و ژرمنیکوس در ۱۰ اکتبر سال ۱۹ میلادی به صورت مشکوکی فوت کرد.
برگشتن از آیین خرابات نه مردیست می مُرده بیا در صف میخانه بگرییم
کتاب کوجیکی شرح میکند که ایزاناگی پس از برگشتن از یومی «جهان زیرین» یا «سرزمین مردگان» مشغول مراسم تطهیر شد و هنگام شستشو، آماتراسو از چشم چپش آفریده شد. برادرش/خواهرش تسوکویومی∗ از چشم راستش آفریده شد و سپس برادرش سوسانو از دماغش آفریده شد. البته خدایان دیگری در حال شستشوی ایزاناگی آفریده شدند؛ ولی آماتراسو، تسوکویومی و سوسانو «سه فرزند برجسته» بهشمار میآیند.
به آواز گفت ای سر سرکشان ز برگشتن بختت آمد نشان
هاشمی حتی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد شرکت نکرد و روز تنفیذ به سفر شمال رفت. مصباحی مقدم میگوید حتی دفتر رهبری هم هلیکوپتری برای شرکت هاشمی در مراسم تنفیذ به محل اقامت او فرستادند ولی هاشمی را نیافتند و دست خالی برگشتند.
کنسرت این گروه با نام «تایم اسلیپ – آی.او. آی» که از ۲۰ تا ۲۲ ژانویه ۲۰۱۷ برگزار شد، آخرین فعالیت گروهی آنها بر روی استیج بود. آی.او. آی در ژانویه ۲۰۱۷ به صورت رسمی منحل شد و هر یک از اعضا به آژانسهای سرگرمی خود برگشتند.
همه بلخ پر غارت و کشتن است از ایدر ترا روی برگشتن است