برق
معنی کلمه برق در فرهنگ معین
معنی کلمه برق در فرهنگ عمید
۲. (فیزیک ) الکتریسیته.
۳. جرقه ای که در اثر نزدیک شدن الکتریسیتۀ منفی و مثبت تولید می شود.
۴. نوری که در اثر اصطکاک یا انفجار ابرها در آسمان می درخشد، آذرخش، آدرخش، آسمان درخش، ارتجک، بیر، کنور.
* برق خاطف: [قدیمی] درخشندگی شدید که چشم ها را خیره کند.
* برق یمانی (یمان ): ‹برق یمانی› (نجوم ) [قدیمی] مطلع ستارۀ شعرای یمانی: دریغا چنان روح پرورزمان / که بگذشت بر ما چو برق یمان (سعدی۱: ۱۸۴ ).
معنی کلمه برق در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- درخش درخشندگی درخشش . ۲- جلای فلز . ۳- جرقه ای که در اثر نزدیک شدن الکتریسیت. منفی و مثبت تولید شود نوری که در اثر برخورد ابرها ( بعلت دارا بودن الکتریسیت. مثبت و منفی ) تولید شود . یا برق خاطف . برق
نام کوهی است بمکران و در زیر آن معدن یاقوت سرخ باشد .
معنی کلمه برق در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه برق در دانشنامه آزاد فارسی
برق (نشریه). نشریۀ سیاسی، چاپ تهران. به صاحب امتیازی غلامحسین مصاحب در ۱۳۲۲ش، به صورت سه شماره در هفته، منتشر می شد. پس از توقیف، هفته نامۀ آزاد به جای آن نشریه منتشر می شد. و نیز روزنامۀ سیاسی، اجتماعی و مستقل، چاپ تهران، به صاحب امتیازی سید ضیاء الدین طباطبایی. نخستین شماره در ۵ شوال ۱۳۲۸ق با چاپ سربی منتشر شد. این روزنامه در چهار صفحه، که صفحۀ چهارم آن به زبان فرانسوی نوشته می شد، به چاپ می رسید. پس از انتشار سیزده شماره توقیف شد که سیدضیا بلافاصله رعد را به جای آن منتشر کرد. از روزنامه های سیاسی ایران بود با مقاله های سیاسی بسیار و سرمقاله هایی تند با عنوان های «ملت بخوانید» یا «ملت حقیقت را بدانید».
معنی کلمه برق در دانشنامه اسلامی
زیاده روی در مصرف برق به نحو غیر متعارف، حرام و در صورتی که باعث اتلاف و ضرر دیگران شود، موجب ضمان نیز می گردد.
قصاص با صندلی الکتریکی
برخی معاصران، جواز قصاص با چیزی جز شمشیر، مانند صندلی الکتریکی را(در صورتی که بزهکار، راحت تر جان دهد) بعید ندانسته اند.
[ویکی الکتاب] معنی بَرْقٌ: درخشش -برق
معنی بَرِقَ ﭐلْبَصَرُ: چشم خیره شد
معنی سَرَابٍ: سراب - آب موهومی که در بیابان از دور برق میزند و انسان خیال میکند آنجا آب است ، و هر امر بیحقیقت را که به نظر حقیقت برسد نیز به عنوان استعاره سراب میگویند
معنی لَوْحٍ: آن صفحهای که برای نوشتن تهیه شده ( از این جهت آن را لوح میخوانند که آن نوشته را ظاهر میسازد ، مانند لاح ، یلوح که به معنای ظاهر شدن است ، مثلا میگویند : لاح البرق یعنی برق ظاهر گردید . )
تکرار در قرآن: ۱۰(بار)
[ویکی فقه] برق (قرآن). برق، نور و درخششی است که از ابر پدید می آید. در این مدخل از واژه «برق» استفاده شده است.
۱. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۳، «برق».
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۲۱۰، برگرفته از مقاله «برق».
...
معنی کلمه برق در ویکی واژه
صاعقه، درخشش، جرقهای که در اثر نزدیک شدن الکتریسته منفی و مثبت تولید شود. نوری که در اثر برخورد ابرها تولید شود.
جریان الکتریستهای که برای مصارف خانگی و صنعتی عرضه میشود.
بَرق یا بَرِقْ: در گویش گنابادی تکهای فلزی یا چوبی به شکل دری کوچک است که جلوی ورودی جوی آب، در دم باغها و زمینها داخل یک چهارچوب قرار میگیرد و مانع ورود و خروج آب میگردد و در هنگام نیاز به آبیاری برداشته شده و بعد دوباره در جای خود قرار میگیرد و پس از آبیاری دو طرف یا یک طرف آن را خاک میریزند تا محکم کاری شده باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه برق
یک زن مرموز با صدایی جذاب، تماسی با یک کارآگاه خصوصی منزوی برقرار میکند. کارآگاه درگیر بازی ذهنی آن زن شده و خود را غرق در یک دنیای خیالی میبیند…
هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان شوی برق خرمن سوز عقل و هوش و صبر و جان شوی
از فیلمهای او میتوان به برقآسا، سیزده روزسیزده روز، بازی منصفانه، بل کانتو و پشت خطوط دشمن اشاره کرد.
راه پیرانشهر به کرکوک ارتباط برونمرزی این شهرستان را برقرار میکند.
جان برقص از نالهی شبهای توست نیشکر ریزیش، از آن لبهای توست
خورشید گفت وقت وداعش به آسمان روشندلان چو برق گذشتند از جهان
عقل جزوی همچو برقست و درخش در درخشی کی توان شد سوی وخش
چمن ز صوت بلند هزار پندارد که رنگ لاله و گل برقرار میبندد
آنگارسک در سال ۱۹۸۴ به عنوان یک سکونتگاه صنعتی بنیاد شد و در تاریخ ۳۰ مه ۱۹۵۱ به عنوان شهر به رسمیت شناخته شد. منطقه صنعتی این شهر یکی از بزرگترین مناطق صنعتی در قاره آسیا است و شامل یک مجتمع پتروشیمی و یک مجتمع برقکافت شیمی نیز میشود.
ز جرأت نفسم برق ناز عرصهٔ امکان رساندهام تک آهو ز پای لنگ به صحرا
پایور در این قطعه، تلاش کردهاست تا حس غریبی را بیان کند و با دوران گذشتهٔ خود ارتباط برقرار کند و تجدید خاطرات گذشته را داشته باشد.
چو آب آینه ام برقرار خود دایم ز موج حادثه دل بی قرار نیست مرا
چو برقصد شبل علی، کور موصل چو بر قتل صهر نبی، شرک شیطان
بیرحمی برق بین چه پرسی از کشته ما و حاصل ما
خنده برق در سبکسیری با نشاط زمانه هر دو یکی است