بریدن. [ ب َ دَ ] ( مص جعلی ) قاصد فرستادن. ( ناظم الاطباء ). برید فرستادن. و رجوع به برید شود. بریدن. [ ب ُ دَ / ب ُرْ ری دَ ] ( مص ) قطع کردن. ( آنندراج ).جدا کردن. ( ناظم الاطباء ). جدا کردن با آلتی برنده چون کارد و غیره. ( یادداشت دهخدا ). اًبتات. اًترار.اجتباب. اجتذاذ. اجتزاز. احتئمام. اخترام. اختزال. اختضام. اختمام. اًخناب. اًرباذ. اًطرار. اًطنان. اقتباب. اقتضاب. اقتطاط. امتشاق. امتشان. اهتباب. اهتبار. بَت . بَتر. بَتّة. بُلت. تَب . تَبتیک. تبتیل. تبضیع. تجذیم. تَجواب. تخذّم. تخزیع. تخضید. تَرّ. تُرور. تشریح. تعلیب. تخذّم. تفصیل. تقریص. تقضیب. تِقِطّاع. تقطیل. تقنیف. تَک . تکویف. تَلَهذم. تواشق. تَوذیم. جَث . جَدّ. جَدف. جَذّ. جَذر. جَذف. جَذم. جَرم. جَزر. جَزل. جَزلة. جَزم. جَلف. جَلم. جَمد. جَوب. جَیب. حَذّ. حَسم. حُسوم. خَذْعبة. خَذم. خَرم. خَزع. خَزل. خُسوف. خِصال. خَصل. خَضد. خَضم. خَلب. خَم . خَنْی. سَب . سَطر. سَلت. شَرح. شَرز. شَرص. شَرعَبة. شَرم. صَرم. صَرْی. صَیر. طَرّ. عَبل.عَضب. عَلب. غَربلة. غَرف. غَضر. غَلصَمة. فَترصة. فَخت. فَرص. فَرصَمة. فَصل. فَلذ. قَب . قَت . قَدّ.قَرش. قَرص. قَرصَبة. قَرصَمة. قَرض. قَرضَمة. قَرطَمة. قَصل. قَصلَمة. قَض . قَضب. قَطّ. قَطب. قَطع. قَطل. قَطم. قَلم. کَبع. کِداء. کَدش. کَرد. کَسف. کَند. کَیف. لَخم. لَقط. لَهذمة. مَتر. مَتک. مَرد. مَعل. مَقطَع. مَن . نَجْو. وَذر. هَب . هَبّة. هَدب.هَذب. هَذم. هَزبَرة. ( از منتهی الارب ) : جعدمویانْت موی کنده همی ببریده برون تو پستان.رودکی.ابوالمظفرشاه چغانیان که برید به تیز دشنه آزادگی گلوی سؤال.منجیک.به آهن نگه کن که برّید سنگ نرست آهن از سنگ بی آذرنگ.ابوشکور.به نشکرده ببْرید زن را گلو تفو بر چنین ناشکیبا تفو.ابوشکور.ای تن ار تو کارد باشی گوشت فربه بری چون شوی چون داسگاله خود نبری جزپیاز.ابوالقاسم مهرانی.نجستم بفرمانت آزرم خویش بریدم هم اندر زمان شرم خویش.فردوسی.جهاندار ببریدشان دست و پای هر آنرا که بد بر بدی رهنمای.فردوسی.ببرّم به شمشیر هندی برش به خاک اندرآرم ز بالا سرش.فردوسی.
معنی کلمه بریدن در فرهنگ معین
(بُ دَ ) [ په . ] ۱ - (مص م . ) جدا کردن ، پاره کردن . ۲ - پیمودن ، سپردن . ۳ - نقب زدن ، حفر کردن .۴ - (مص ل . ) خسته شدن ، بی انگیزه شدن .
معنی کلمه بریدن در فرهنگ عمید
۱. جدا کردن. ۲. پاره کردن. ۳. جدا ساختن چیزی از چیز دیگر با کارد یا قیچی یا آلت دیگر. ۴. (مصدر لازم ) جدا شدن. ۵. (مصدر لازم ) پاره شدن. ۶. [قدیمی] درنوردیدن و پیمودن (راه ).
معنی کلمه بریدن در فرهنگ فارسی
( برید برد خواهد برید ببر برنده بران برا بریده برش ) ۱- ( مصدر ) جدا کردن قطع کردنپاره کردن ( بوسیل. کارد قیچی و غیره ) . ۲- ( مصدر ) جدا کردن . ۳- ( مصدر ) عبور کردن گذشتن. ۴- قطع علاق. خویشاوندی کردن . قاصد فرستادن برید فرستادن .
معنی کلمه بریدن در فرهنگستان زبان و ادب
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← برش 3
معنی کلمه بریدن در دانشنامه عمومی
بریدن ( به آلمانی: Brieden ) یک شهر در آلمان است که در کوخم - تسل واقع شده است. بریدن ۱۳۰ نفر جمعیت دارد. بریدن (هندسه). در هندسه، بریدن ( انگلیسی: Truncation ) به عملیاتی گفته می شود که در آن گوشه های یک چندبر ( چندضلعی، چندوجهی، و … در هر بعدی ) بریده شوند تا وجه جدیدی به جای هر گوشه پدیدار شود. این عنوان از توصیف یوهانس کپلر در مورد اجسام ارشمیدسی گرفته شده است.
معنی کلمه بریدن در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بریدن به معنای جدا کردن با آلتی برنده همچون چاقو است.از این عنوان در باب هایی نظیر طهارت، حج، جهاد، صلح، صید و ذباحه، حدود، قصاص و دیات سخن رفته است. بریدن کفن با آلت آهنی مانند قیچی، مکروه است. بریدن درخت در حرم مکه و مدینه ۱)بریدن واز ریشه کندن درخت وگیاه حرم مکه، جایز نیست وموجب کفاره می شود، مگر درخت میوه مانند خرما ودرختی که در مالک شخص روییده باشد. ۲)در حرمت یا کراهت قطع درختان حرم مدینه، اختلاف است. بریدن درخت و پای حیوان در جهاد در جنگ، بریدن درختان و نیز پای حیوانات (پی کردن آنها) جز در حال ضرورت، مکروه است. بریدن شاخه های درخت ...
معنی کلمه بریدن در ویکی واژه
tagliare جدا کردن، پاره کردن. پیمودن، سپردن. نقب زدن، حفر کردن. خسته شدن، بی انگیزه شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه بریدن
در غیر این صورت یک مجموعه راهبرد نامتناهی است. به عنوان هستند و مجموعه راهبرد نامتناهی است {۱۰ هزار تومان، ۲۰ هزار تومان، ۳۰ هزار تومان و...}. همچنین، بازی بریدن کیک دارای راهبردهای کراندار و پیوسته در مجموعه راهبردها است {بریدن هر جا بین ۰٪ تا ۱۰۰٪ از کیک}.
در آن زمان که بریدند دست، مدعیان ز تیغ بازی غیرت چه بر زلیخا رفت
صبوری چون کنم بر سر بریدن خموشی چون کنم بر دل دریدن
من عاشق آن جان و جهانم همه دانند از جان ببریدن نتوانم همه دانند
نه از تو فکر گسستن به هیچ نیرنگش نه از تو رای بریدن به هیج دستانش
زانکه هر سر که دیدنی باشد در طریقت بریدنی باشد
مطابق شهادت افسران تودهای که در خدمت حکومت خودمختار بودهاند، نیروهای شوروی هنگام تخلیه ایران تمام توپها و تجهیزات سنگینی که به فرقهٔ دموکرات داده بود از آن پس گرفتند و در دست نیروهای فرقهٔ تفنگ و چند عدد مسلسل، دو یا سه توپ سبک قدیمی باقیمانده بود که هنگام تصرف پادگان تبریز به دست آورده بودند. شورویها با قطع کمک خود از فرقه، کمک استراتژیکی خود را هم از فرقه بریدند و به رهبران آن توصیه کردند که با حکومت مرکزی به هر صورت کنار بیاید، رفتوآمدهای پیشهوری و پادگان و دیگران به تهران برای همین منظور بود.
در سال ۱۸۸۰ میلادی (۱۲۵۹ هجری خورشیدی)، یک گروه از باستانشناسان فرانسوی این کاخ را از دل خاک بیرون کشیدند و ستونها و سر ستونهای کاخ را با اره بریدند و به فرانسه منتقل کردند و امروزه در شوش، فقط چند زیرستون وجود دارد و کاخ به شکل سابقش وجود ندارد. بیشتر اشیا خارج شده، اکنون در موزه لوور نگهداری میشوند.
اتصال لب به لب ساده ترین اتصال برای ساخت است زیرا فقط شامل بریدن مواد به طول مناسب و چسباندن آنها به یکدیگر است. همچنین ضعیف ترین نوع اتصال ممکن است ؛ مگر اینکه از نوعی تقویت کننده استفاده شود ، که برای نگه داشتن دو تکه به تنهایی ، به چسب یا جوش متکی است. از آنجایی که جهت گیری مواد معمولاً تنها یک سر را به یک سطح چسبنده یا جوشکاری طولانی نشان می دهد، اتصال حاصل ذاتاً ضعیف است. با این وجود، به طور کلی در اکثر موارد، به ویژه هنگامی که از تقویت کننده ها استفاده می شود، استحکام کافی را فراهم می کند. اتصال لب به لب به دلیل سادگی ، به طور گسترده در بسیاری از کاربردها، به ویژه در نجاری و ساخت و ساز استفاده می شود.
این دریغاها خیال دیدنست وز وجود نقد خود ببریدنست
نام مخفف داعش به گستردگی از سوی مخالفان عرب زبان این گروه به کار میرود، با این حال تا حدی به این دلیل که شبیه واژه عربی دائس و داهش است که معانی منفی دارند، تحقیرآمیز است. بدین دلیل، داعش در نواحی تحت کنترل خود استفاده از واژه مخفف، یعنی داعش را مستوجب مجازات با شلاق یا بریدن زبان میدانست.
در ۹ آوریل سال ۲۰۲۰، سرپرست ناسا، جیم بریدنشتین گفت که او کاملاً مطمئن است که فضانوردان میتوانند در اواخر ماه مه یا اوایل ژوئن سال ۲۰۲۰ به ایستگاه فضایی بینالمللی پرواز کنند و در انتظار تست نهایی چتر نجات، بررسی دادهها و یک برنامه آموزشی اما ممکن است همهگیری کووید-۱۹ تأثیرات عمدهای بر آن بگذارد.
گفتم: به ازین باید، که سری را که پادشاهی چون مسعود باد خوارزمشاهی در آن نهاد، بباید بریدن، اگر نه زیانی سخت بزرگ دارد. گفت: این بس زشت و بیحشمت باشد. گفتم: این یکی بمن بازگذارد خداوند. گفت: گذاشتم.
وآن چه بیخ عیش کند ای خسرو شیرین لبان یال و دم به بریدن گلگون و شبدیز تو بود
این عمل حسادت پسران لابان را برانگیخت و خود لابان نیز دیگر با او مثل قبل رفتار نمیکرد. زمانی که از سوی خدا به یعقوب گفته شد به کنعان بازگردد، او ماجرا را برای زنان خویش تعریف کرد و گفت که خدا اجازه نداده لابان مزد او را از چنگش درآورد. زنان یعقوب رضایت خود از این عمل او را ابراز کردند. زمانی که لابان برای بریدن پشم گله رفته بود، یعقوب و خانوادهاش و داراییهایش به سمت کنعان گریختند و راحیل بتهای پدرش را بدون اطلاع یعقوب دزدید.
بااینحال بیشتر اعدامها در ایران با طناب دار یا بریدن گردن انجام میشد و اعدام با توپ در موارد استثنایی و به منظور عبرتآموزی صورت میگرفت. برای مثال در کشتار بابیها پس از سوءقصد به جان ناصرالدینشاه در سال ۱۸۵۲ یکی از روشهای اعدام بستن محکومان به دم توپ بود.
از ماشین اره نواری در کارهای مختلفی مانند قوس بری، برش طولی، بریدن چوبهای ظریف، بریدن فاق و زبانه و تبدیل گرده بینههای چوب به الوار و تخته، قطع کردن چوبهای ضخیم و سایر کارهای دیگر میتوان استفاده نمود، و در بعضی از ارهها میتوان کار اره را کج کرده و برشهای زاویهای و زوایای مرکب ایجاد نمود.
ژاپنی» تا کردن کاغذ «است و تمام مدلهای کاغذ و تا را دربردارد، حتی آنهایی که ژاپنی نیستند. اوریگامی فقط از تعداد کمی از تاهای گوناگون استفاده میکند، ولی همین تاها میتوانند به روشهای گوناگونی ترکیب شوند تا طرحهای متفاوتی ایجاد کنند. بهطور کلی، این طرحها با یک برگ کاغذ مربع شکل آغاز میشود، که هر روی آن ممکن است به رنگ متفاوتی باشد و بدون بریدن کاغذ ادامه مییابد.
از خیل سگان تو بریدن نتوانم کاری نبود صعبتر از فرقت یاران