بایشان
معنی کلمه بایشان در دانشنامه عمومی

بایشان

معنی کلمه بایشان در دانشنامه عمومی

بایشان ( به لاتین: Baishan ) یک شهر مرکزی در جمهوری خلق چین است که در جی لین واقع شده است.
بایشان ۱۷٬۴۸۵ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۲۹۶٬۵۷۵ نفر جمعیت دارد و ۴۷۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه بایشان

جملاتی از کاربرد کلمه بایشان

نیک آمد نیک آمد، سودمند است این مال ترا. آن گه گفت: یا ابا طلحه من چنان بینم که در خویشان خود نفقت کنی و صلة رحم در آن بجای آری. بو طلحه همان کرد، بابنای اعمام و نزدیکان خویش قسمت کرد و بایشان داد. ابو ذر غفاری را مهمانی رسید، بآن مهمان گفت که: این ساعت مرا عذری است که بیرون نتوانم شد. تو بفلان جایگه شو که شتران من ایستاده‌اند، یکی نیکوتر فربه‌تر بیار، تا خرج کنیم. آن مهمان رفت و یکی ضعیف‌تر نزارتر بیاورد. ابو ذر گفت: این چه بود که کردی؟ که آن نزارتر آوردی، و فرمان من نبردی؟ گفت: آن فربه‌تر نیکوتر از آن نیاوردم تا روز حاجتت بود که حاجت ازین مهم‌تر افتد. ابو ذر گفت: «حاجت من این است که با من در خاکست، و مهم من این است که در گور با من قرین است.» این چنین است! و بر سر این آنست که ربّ العالمین گفت: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ.
إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ (۲۳) نیستی تو مگر آگاهی نمای، إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً ما فرستادیم ترا بشارت رسانی بیم نمایی، وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ (۲۴) مگر بایشان آگاه کننده‌ای آمد و گذشت.
«بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ» و پر دیو نیست و باطل که بایشان راستی آوردیم، «وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» (۹۰) و ایشان دروغزنانند.
جدا از خلق و هم با حق انیسند کند ضنت بایشان بس نفسیند
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا مثل زد اللَّه ناگرویدگان را در نومیدی فردا از خویشاوندان گرویده امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ زن نوح و زن لوط. کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ هر دو در زنی دو بنده بودند از بندگان ما شایستگان نیکان فَخانَتاهُما کژ رفتند هر دو با ایشان و ناراست زیستند فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هر دو پیغامبران دو زن را هیچ بکار نیامدند و از خدای بایشان سودی نرسانیدند.
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ، و هر کسی را در فروتری و برتری چند درجه است و چند پایه، مِمَّا عَمِلُوا، از پاداش آنچه میکردند، وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ و اللَّه بایشان خواهد گزارد پاداش کردار ایشان، وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۱۹) و از ایشان چیزی نخواهند کاست.
«وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا» باز نداشت مردمان را که بگرویدندی، «إِذْ جاءَهُمُ الْهُدی‌» آن گه که بایشان آمد پیغام و رساننده، «وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ» و از کفر توبه کردندی، «إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ» مگر تا بایشان آید هم چنان راست که بکافران پیشینیان آمد از مثلات و عبر، «أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا (۵۵)» یا عذاب بایشان آید برابر و رویاروی آشکارا.
دور و نزدیک، ازیشان در مهد ترک و تاجیک، بایشان هم عهد
وَ إِذْ قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ عیسی مریم (ع) گفت: ای فرزندان یعقوب. إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ من فرستاده اللّه‌ام بشما. مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ راست دارنده و پذیرنده آن نامه که پیش من فرو آمد، تورات وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ و مژده دهنده برسولی که از پس من آید نام او احمد فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ چون بایشان آمد عیسی (ع) با معجزه‌های روشن قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ (۶) گفتند که: این سحر است، جادویی آشکار! وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ و کیست ستمکارتر از آن کس که دروغ میسازد بر اللَّه. وَ هُوَ یُدْعی‌ إِلَی الْإِسْلامِ و او را با مسلمانی میخوانند وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۷) و اللَّه راه ننماید ستمکاران را.
در حالی که اعراب بدون چهار حرف اصلی (چ، پ، گ، ژ) هستند، بسیاری از حروف الفبایشان را به گونه‌های متفاوت به‌جا می‌آورند.
أَ لَمْ تَرَ نبینی، ننگری، إِلَی الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بایشان که پیکار میکنند در سخنان و نشانهای اللَّه، أَنَّی یُصْرَفُونَ (۶۹) چون برمیگردانند ایشان را از ان.