برجای

معنی کلمه برجای در لغت نامه دهخدا

برجای. [ ب َ ] ( ص مرکب ) ( از: بر + جای ) ثابت. پایدار. برقرار. برمکان و برمحل. ( ناظم الاطباء ) : پادشاهان ما را آنانکه گذشته اند ایزدشان بیامرزاد و آنچه برجایند باقی داراد. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به برجا شود.

معنی کلمه برجای در فرهنگ فارسی

۱- بجایدر جای . ۲- در حق دربار. . توضیح لازم الاضافه است .

جملاتی از کاربرد کلمه برجای

سرنگونی پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی اوکراین به وسیله موشک سپاه، آخرین سانحهٔ هوایی منجر به مرگ در خاک ایران است که ۱۷۶ کشته برجای‌گذاشت.
ظاهرا گفتند جمعی کم خرد بعد جاهل عالمی برجای هست
که ماندند برجای یاران شاه همی تا که شد دودمانش تباه
چو کرسی عرش حیران ماند برجای چو دنیا و آخرت یک ره گذر شد
او آثار گران‌بهایی از خود برجای گذاشته‌است. یکی از این آثار کتاب البلدان است. یعقوبی این کتاب را در سال ۲۵۸ ه‍.ق و در مراکش نوشت و این کتاب، مرجعی برای نویسندگانِ بعد از او قرار گرفت. او برای نگارش این کتاب اقدام به مسافرت‌های زیادی کرد. او مسافرت خود را از بغداد و سامرا شروع می‌کند و بعد به طرف ایران امروزی و شمال افغانستان و ترکستان و هند و چین می‌رود. سپس از جغرافیای امپراتوری بیزانس، سوریه، مصر و شمال آفریقا سخن می‌گوید؛ که البته بخش بیزانس و شمال آفریقای این اثر گم شده‌است.
چو گفتار پیران از آن سان شنید سپه را همه پای برجای دید
در کتاب جغرافیای لرستان پیشکوه و پشتکوه به کوشش سکندر امان‌الهی بهاروند چنین آمده: در حدود هفت نسل پیش شخصی به نام احمدبیک از دره‌شهر به منطقه چگنی آمده و با دختر رئیس طایفه میرزاوند ازدواج نموده و صاحب نه فرزند شده و هرکدام تشکیل تیره‌ای داده‌است. عده‌ای دیگر معتقدند احمدبیگ از دره‌شهر آمده‌است، بعد از ازدواج با دختر کدخدای طایفه میرزاوند، ۲۴ پسر از وی به جای مانده و در نتیجه نسلی را در منطقه چگنی برجای گذاشته‌است. لازم به یادآوری است که گفتهٔ ۲۴ پسر با واقعیت منطبق نیست و همان گفتهٔ ۹ پسر که در بعضی کتاب‌ها آورده شده درست می‌باشد، البته هفت فرزند از وی دارای تیره‌های مشخص هستند.
او به ادبیات و شعر نیز روی آورد، دوستدار علم و ادب و نسبت به فرهنگ روزگارش بسیار دانا بود. او دستور داد که شاهنامه فردوسی را از فارسی به ترکی ترجمه کنند؛ نشست‌های مناظرات برگزار می‌کرد و به عربی و ترکی شعر می‌گفت. از وی ملمّعاتی دوزبانهٔ عربی-ترکی برجای مانده است.
صف اندر صف ایستاد لشکر چو کوه فکندند برجای ها همچو کوه
5- و من از روی زمین برکنده شوم و هیچ کسی نهالی برجایم ننشاند.[۱]
ویرانه‌های برجای مانده از تمدن‌ها و شهرهای بزرگ یک منطقه تاریخی است و ممکن است مورد کاوش‌های باستان‌شناسی قرار گیرد.
فلک نگذاشت جز نامی از او برجای در گیتی چشاندش زهر مرگ آخر، نخست ار کرد مهمانش
اگر خواهی که دریایی شوی تو چو کوهی خویش را برجای می دار
گهی رفت و گهی استاد برجای که بودش آبله بسیار بر پای
آثار تاریخی برجای مانده در نزدیکی الشتر عبارتند از: پلی بزرگ منسوب به ابوالنجم بدر بن حسنویه (حک ۳۶۹–۴۰۵ق)، گورهای متعدد منسوب به خاندان برسقیان (گلزاری، ۱/۲۲۶؛ ایزدپناه، ۱/۵۸)، قلعه مظفری، پل کاکارضا، پل هنام، تپه گریران، دژ شینه
اسماعیل بن عمّار در کوفه با فردی به نام «ابن رامین» دوست بود؛ کسی که دوستداران شراب‌خواری و آوازخوانی نزد او گرد می‌آمدند تا بنوشند و به آواز کنیزانش گوش فرا دهند. شعرهایی از بن عمّار در وصف کنیزان ابن رامین برجای مانده است.
مواردی که به وضوح غیرقابل قبول هستند و توسط همسالان در همان فرهنگ، حتی آنهایی که دارای اختلالات روانی هستند، قابل درک نیستند. به عنوان مثال، اگر کسی فکر کند که تمام اعضای بدن او در حالی که در خواب بودند بدون برجای گذاشتن زخم و بدون بیدار شدن با اعضای دیگری خارج و جایگزین شده است. زنده ماندن در چنین روشی غیرممکن خواهد بود و حتی جراحی شامل پیوند چند اندام نیز فرد را با درد شدید، زخم‌های قابل مشاهده و غیره مواجه می‌کند.
از زمان ساخته شدن جاده سال‌های دراز این راه محل جنگ و کشمکش میان طوایف و هم‌چنین درگیری نظامی میان کردها با حکومت مرکزی بود. به‌ویژه در زمان ریاست‌جمهوری صدام حسین جنگ کردهای منطقه با حکومت مرکزی بر سر کنترل جاده همیلتون شمار بسیار زیادی کشته و زخمی برجای گذاشت.
پر آتش شد آن کنده برجای آب که دشمن نیارد به خرگه شتاب
و آن کودکان نورس ناکام خردسال برجای مانده باز ز دوران پر فتن