باتلاق
معنی کلمه باتلاق در لغت نامه دهخدا

باتلاق

معنی کلمه باتلاق در لغت نامه دهخدا

باتلاق. ( ترکی ، اِ ) کلمه ترکیست ، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. مرداب. زمین پر گل و لای که عبور کاروان از آن مشکل بود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به باطلاق شود.

معنی کلمه باتلاق در فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) = باطلاق : پهنة زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی ، رطوبت در آن اشباع شده ، به حالت سست و اسفنجی در آمده ، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته ، یا گیاهانی بر آن روییده است .

معنی کلمه باتلاق در فرهنگ عمید

زمین پرگل ولای که عبور از آن دشوار است، آبگند، لجن زار، مرداب.

معنی کلمه باتلاق در فرهنگ فارسی

آبگند، لجن زار، مرداب ، زمین پرگل ولای
زمینی است که آب بسیار آنرا گلناک کرده است

معنی کلمه باتلاق در فرهنگستان زبان و ادب

{swamp} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] 1. قطعه زمینی که دارای خاک اسیدی یا قلیایی ضعیف و پوشیده از آب کم عمق و گیاهان کوتاه و چوبی است 2. تالابی غالباً پوشیده از درختان و درختچه ها که به طور متناوب غرقاب می شود

معنی کلمه باتلاق در دانشنامه عمومی

باتلاق پهنه ای از زمین پست است که از رطوبت اشباع شده و معمولاً رستنی هایی بر آن روئیده باشد و برخلاف مانداب ( مرداب ) پوشیده از آب نیست باتلاق در گروه تالابها قرار دارد و برخلاف خلاش رستنی های آن در حال پوسیدن نیستند، گرچه واژه های باتلاق و مانداب و خلاش به طور مترادف هم استفاده شده اند.
باتلاق (فیلم ۱۹۲۱). «باتلاق» ( انگلیسی: The Swamp ( 1921 film ) ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی کالین کمپ بل است که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بسی لاو اشاره کرد.
باتلاق (میانه). باتلاق یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان گرمه جنوبی بخش مرکزی شهرستان میانه واقع شده است.
معنی کلمه باتلاق در فرهنگ معین
معنی کلمه باتلاق در فرهنگ عمید

معنی کلمه باتلاق در دانشنامه آزاد فارسی

باتْلاق (bog)
نوعی ناحیۀ مردابی، با سرعت تجزیه و پوسیدگی کم. بقایای مواد گیاهی خشکیده و پوسیده در آن به صورت زغال سنگ نارسانباشته می شوند. باتلاق ها در جاهایی با دمای پایین، اسیدیتۀ بالا، مواد مغذّی کم، آب راکد، و اکسیژن کم ایجاد می شوند. گیاهان معمول باتلاقی عبارت اند از خزۀ مردابی(اسفگنوم)، علف حصیر، و علف های پنبهای. گیاهانِ حشره خوارمانند سان دیوها و بلادرورتها (بادگیاه ها) نیز در باتلاق ها فراوان اند. شکار حشرات جبران کنندۀ کمبود مواد مغذّی است. در ایرلند و اسکاتلند، باتلاق های بزرگی وجود دارد و در آن ها خلنگزار، علف های پنبه، و بیش از ۳۰ گونه خزۀ مردابی (اسفگنوم) یافت می شود که سیمای عمومی باتلاق را شکل می دهند. اکوسیستمتوندرای قطب شمال، در قسمت جنوبی، به صورت باتلاق هایی با پوشش رسوبی موج دار است که طی هزاران سال توسعه پیدا کرده اند. بنابه آمارهای دولتی، در نوامبر ۱۹۹۴، باتلاق های زغال های نارسِ اسکاتلند، حاوی سه چهارمِ کربنِ محبوس در مواد آلیِ انگلستان اند. باتلاق های زغال نارس در مکان هایی تشکیل می شوند که سطح زمین همه یا بیشتر سال غرقابه باشد. مقادیر کم اکسیژن در خاک امکان رشد فراوان خزه ها، خصوصاً خزۀ مردابی اسفگنوم، را فراهم می کند. این مواد تبدیل به لایه ای از گیاهان در حال تجزیه، و رفته رفته تبدیل به زغال سنگ نارس می شوند. باتلاق برخلاف مانداب پوشیده از آب نیست.

معنی کلمه باتلاق در ویکی واژه

باطلاق: پهنة زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی، رطوبت در آن اشباع شده، به حالت سست و اسفنجی در آمده، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته، یا گیاهانی بر آن روییده‌

جملاتی از کاربرد کلمه باتلاق

به این گیاه چمن پایابی دو ردیفی، تکه‌بر، سه‌چکه‌واشو ارزن باتلاقی دو طرفی هم گفته‌اند. واش در فارسی و گیلکی به معنای علف است.
در حاشیهٔ جاز آثار زندگی در دوران باستان و پیش از میلاد مشاهده می‌شود که تپهٔ باستانی در روستای زیارت میرمقداد یکی از نشانه‌های حیات در دوران باستان و مکانی پیشرفته در جازموریان بوده که تأمین نیازهایش را قلاع کارگاهی مجاورش برعهده داشته‌اند. بومیان خود اعتقاد دارند نام قدیمی منطقه زِگِردی به معنای مکانی بزرگ و بدون پوشش در میان جنگل یا پوشش گیاهیست و در قدیم یکی از مقرهای میرچاکر رند یکی از شاهان بلوچستان بوده که بیشتر به کشاورزی اختصاص داشته‌است. به‌طور کلی حوضهٔ جازموریان از عهد باستان مکانی مهم برای کشاورزی و دامداری و تجارت بوده‌است. خشک شدن باتلاق موجب کوچ گونه‌های جانوری و نابودی گونه‌های گیاهی این منطقه شده‌است.
بیل در زبان تالشی به‌معنی باتلاق یا مرداب است.
این آتشکده از آثار تاریخی و قدیمی سیستان است و در دهستان دوست محمد شهرستان هیرمند قرار دارد. این آتشکده که آتشکدهٔ کرکوشاه نیز خوانده می‌شود، در کنار و چسبیده به روستای کریم کشته و در ۸ کیلومتری شهر دوست محمد و در میان زمین‌های باتلاقی سیستان و نزدیک مرز ایران با افغانستان جای گرفته‌است.
جنبش اصلاحات پروتستانی و تفرقه در کلیسای کاتولیک کشور و امپراتوری را هر چه بیشتر در باتلاق جنگ‌های مذهبی فرو برد و در نتیجه امپراتوری مجبور بود تا نظامی‌گری را در سراسر اروپا و مدیترانه گسترش دهد.
کیمون تعداد شصت کشتی به مصر فرستاد تا به کمک امیرتائوس بشتابد، وی هنوز هم در باتلاق‌های دلتا علیه ایرانی‌ها مقاومت می‌کرد. کیمون امیدوار بود که امیرتائوس با کمک ناوگان یونانی شاید بتواند شورش دیگری در مصر به راه اندازد. کیمون با کشتی‌های باقی‌مانده خود به سوی شهر کیتیون پیش رفت جایی که پایگاه اصلی فنیقی‌ها در قبرس بود.
در بخشی از قسمت‌های منطقه، زمین آن باتلاقی است چنانچه بیشترین قسمت آن در حاشیه جنوبی جاده ام‌ القصر از جزایر حجام تا رأس‌البیشه و منطقه جنوبی آن به سمت خلیج فارس به همین وضع می‌باشد که عرض منطقه باتلاقی آن در بعضی مناطق به ۴ کیلومتر می‌رسد.
۱ فوریه: آراگورن گالم را در باتلاق‌های مرگ اسیر می‌کند
این شهر در منطقه‌ای در دامنه کوه‌های زاگرس و در کنار زاینده‌رود قرار گرفته که از کوه‌های زاگرس ایران سرچشمه می‌گیرد و به باتلاق گاوخونی می‌ریزد و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران محسوب می‌شود. زاینده‌رود بزرگ‌ترین رود فلات مرکزی ایران از کوه‌های زاگرس ایران واقع در غرب استان اصفهان و استان چهارمحال و بختیاریسرچشمه گرفته و از میان اصفهان می‌گذرد. همچنین جنگل ناژوان از مناطق خوش آب و هوای حاشیه زاینده‌رود می‌باشد. از دیگر مناطق طبیعی قابل گشت و گذار اصفهان می‌توان به کوه کلاه قاضی و کوه صفه اشاره نمود. منطقه کلاه قاضی، یک پارک ملی است با نام پارک ملی کلاه قاضی که محل زیست جانوران زیادی مانند کل، پازن، بز، آهو و عقاب است.
نه این ما نیستیم. تنها هم نیستیم. این شمایید. شما که این راه را ادامه خواهید داد، شما که این تفکر را زنده نگه خواهید داشت، شما که فریب تکرار را نخواهید خورد، در باتلاق عاشقان میز و صندلی فرو نخواهید رفت. این شمایید که غرور مایید، که پیشران مایید، که انگیزهٔ مایید. این دستان شماست که دعاگوی ماست، که خیرخواه ماست. این شمایید که همیشه زنده خواهید ماند، که آینده متعلق به شماست، که آینده متکی به شماست. آری این شمایید، فقط کافی است بخواهید، بهترین‌ها را، رشدکردن‌ها را، بالاترین‌ها را، اولین‌ها را."»