بات

معنی کلمه بات در لغت نامه دهخدا

بات. [ بات ت ] ( ع ص ) لاغر. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آنکه بر نتواند خاست از نزاری. || منقطع، و منه طلاق بات و بیع بات. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). طلاق بات یعنی طلاق بائن که رجعت در آن روا نباشد.و بیع بات ، معامله ای که اختیار فسخ در آن نبود. || سخت گول. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). احمق.
بات. ( ع اِ ) کاروانسرا. مهمانخانه. ( ناظم الاطباء ).
بات. ( اِخ ) بَث. باث. نام شهریست در انگلستان که در ناحیه سمرست بر نهر آون در 17هزارگزی مشرق بریستول و در 160هزارگزی جنوب غربی لندن واقع شده و یکی از شهرهای زیبای اروپا میباشد. جمعیت آن 52800 تن است و دارای کلیسائی است که در آن آثار هنری بکار رفته و انجمن فلسفه و هیئت موسیقی ، و پاره ای از آثار باستانی مربوط بزمان رومیان و حمامهای معدنی بسیار مشهور دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).
بات. ( اِخ ) نام شهر و بندری در ممالک متحده آمریکای شمالی است در جمهوری مِین ، بر نهر کنبک ، دارای 14700 تن نفوس و مرکز ساختن کشتی های جنگی است.

معنی کلمه بات در فرهنگ عمید

۱. برنده.
۲. قاطع، قطعی.
۳. لاغر.

معنی کلمه بات در فرهنگ فارسی

ژبرنده، قاطع، قطعی لاغر بیع بات:، معامله که فسخ و برگشت در آن نباشد
نام بندری در آمریکا

معنی کلمه بات در ویکی واژه

فرو رفتن، داخل شدن، بویژه داخل شدن شئی در بدن مانند خار که به دست و پا رود. گون بات دِ. خورشید غروب کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه بات

این فرایند با استفاده از لیست خروجی از یک مرحله به عنوان ورودی برای مرحلهٔ بعدی، به صورت تکرار شونده برای هر طرف کلیپ چند ضلعی تکرار می‌شود. هنگامی که همه طرف چند ضلعی کلیپ پردازش شد، لیست نهایی تولید شده از رئوس، چند ضلعی جدیدی را نشان می‌دهد که به‌طور کامل مرئی است. توجه کنید که اگر چند ضلعی موضوع در رئوس خارج از چند ضلعی تکه شده مقعر باشد، چند ضلعی جدید ممکن است لبه‌های متقاطع (هم پوشاننده) داشته باشد – که این برای ارائه قابل قبول است، نه برای سایر کاربردها از جمله سایه‌های محاسباتی.
ما، می ز دست پیر خرابات خورده ایم پیداست شور مستی ما از کلام ما
خوشم به مشرب صائب که بهر رهن شراب به سیر کوی خرابات بی کتاب نرفت
خو کرده چو وحشیانِ صحرا با بیخ نبات‌های خضرا
نه مرد سجاده‌ایم و نه مرد گلیم ما مرد می‌ایم در خرابات مقیم
قومی به فیض پیر خرابات کی رسند کز جام باده حال خرابی نداشتند
بس پیر خرابات که دیدم به شفاعت تا باز گشادند در میکده دوشم
از صومعه پیری بخرابات درآمد با باده پرستان بمناجات درآمد
اثبات از طریق شبیه‌سازی، یا اثبات با تمثیل، در حقیقت ساختن یک مثال واقعی با خصوصیتی ویژه‌است تا نشان دهیم چیزی با آن خصوصیت وجود دارد.
وقتی به قهر گوی که صد کوزهٔ نبات گه گه چنان به کار نیاید که حنظلی
بیزار شد ز خرقه و بگذشت ز خانقاه جان نسیمی تا به خرابات برد پی
در خرابات عشق رندانه با می خوشگوار خوش می باش