بازگوی

بازگوی

معنی کلمه بازگوی در لغت نامه دهخدا

بازگوی. ( اِمص مرکب ) رجوع به بازگو شود.

معنی کلمه بازگوی در دانشنامه عمومی

بازگوی، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خواف استان خراسان رضوی ایران. این روستای ییلاقی در کنار رشته کوه های ژونباتور بنا شده، کار اصلی مردم روستا دامداری است
این روستا در دهستان نشتیفان قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ( ۲۴خانوار ) ۱۲۲نفر بوده است.

معنی کلمه بازگوی در دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی در موسیقی و نوعی شیوۀ اجرا در لحن موزون (تصنیف) که در آن بیتی را تکرار می کرده اند. علی بن محمّد معمار، مشهور به بنایی، در کتاب رساله در موسیقی در شرح انواع تصنیف آورده است: «... عمل، لحنی است مقرون به شعر. مشتمل بود بر سرخانه، میانخانه و بازگوی و گاه بود که دو میانخانه و دو بازگوی سازند... و قول آن بود که دو سرخانه و بازگوی داشته باشد بی میانخانه مقرون به شعر عربی».

جملاتی از کاربرد کلمه بازگوی

من ز حیرت گشتم اینجا رازجوی کار تو چونست آنجا، بازگوی
در سال ۱۹۶۹ در مصر شمالی یک دست‌نوشته خطّی کهن یونانی متعلق به ۴۰۰ پس از میلاد پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامیده می‌شود چرا که در دانشگاه کلن نگهداری می‌شود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی به همراه آگاهی‌هایی دربارهٔ آموزه‌های دینی مانی و دربرگیرنده بخش‌هایی از انجیل زندهٔ او و نامهٔ او به ادسا است. مانی خود را ناجی و حواری عیسی مسیح معرفی می‌کرد. در پاپیروس قبطی مانی‌گری سده چهارم، مانی به عنوان فارقلیط - روح القدس و عیسای نوین شناخته می‌شود.
فاجعه چهل و هفت رونین یکی از محبوب‌ترین موضوعات در هنر ژاپن بوده و اخیراً حتی شروع به ورود به هنر غربی کرده‌است. در جهان غرب برای سالهای متمادی، نسخه‌ای از وقایع این داستان توسط الگرنن فریمن‌میتفرد در قصه‌های ژاپن قدیم بازگویی شد که به‌طور کلی معتبر قلمداد می‌شد. توالی رویدادها و شخصیت‌های این روایت محبوب طیف عظیمی از مردم در غرب واقع شد. میتفورد خوانندگان خود را دعوت می‌کرد تا داستانی که او در مورد چهل و هفت رونین ارائه کرده را به عنوان رویدادی تاریخی دقیق تصور کنند. برای مدت‌های طولانی نسخه میتفورد به عنوان یک اثر استاندارد در نظر گرفته می‌شد اما اکنون برخی از جزئیات آن زیر سؤال رفته‌است.
من بر آن بودم کز جان و دل تفسیده بازگویی صفت عشق به روزان و شبان
شود کشته کز اینجا بازگوید نماند او کز اینجا راز گوید
ابوالفیض در سال ۱۷۴۰ در برابر پیشروی لشکری نادرشاه در آسیای میانه، خانات را به نادرشاه تسلیم کرد. برخی بازگویی‌ها از تسلیمِ بی‌جنگیدن ابوالفیض سخن می‌رانند و برخی دیگر می‌گویند که در جنگ شکست خورد.
در جلوی من و در دستانم جهانی از آرامگاه‌ها، سنگ‌های یادبود، سنگ‌نبشته‌ها، و تندیس‌ها بود. آیا بیشتر از این نیاز به بازگویی هست؟
ویجی خود را شبیه دیوید گریم کرده و نزد ماهش می‌رود و ماهش با تصور اینکه با دیوید طرف است شروع به بازگویی گذشته می‌کند و ویجی به اصل ماجرا پی می‌برد و با پدرش روبرو می‌شود. دیوید از ویجی می‌خواهد که به وظیفه اش عمل کند و می‌گوید «اگر تو پیروز شدی من به تو افتخار خواهم کرد و اگر من پیروز شدم تو به پدرت افتخار کن». چاتروویدی که به کشور بازگشته به اتفاق پلیس در خیابان راه می‌رود. دیوید که قصد کشتن چاتروویدی را دارد با شلیک ویجی از پای در می‌آید و چاتروویدی حلقه گل را به گردن دیوید می‌اندازد. ویجی که قصد کشتن چاتروویدی را دارد دست به اسلحه می‌برد ولی ناگهان دیوید با تمام خشمش بلند می‌شود و چاتروویدی را می‌کشد و خودش هم جان می‌بازد.
ای آن که از غرور به هیچم نمی خری زان پایه بازگوی که پیش از ظهور بود
فیلم مستند مرگ در اورشلیم که به بازگویی همین واقعه و بازماندگان آنان می‌پردازد در سال ۲۰۰۷ از شبکه اچ بی او آمریکا پخش گردید.
چشم آن دارم‌که با فرمانروای اصفهان بازگویی‌کای ملک خصلت امیر موتمن
به پنهانی نگر تا راز گویم وگرنه چند معنی بازگویم
ترا بازگویم همه هرچ هست یکی گر دروغست بنمای دست
این مسجد در بین سال‌های ۱۵۶۱ الی ۱۵۶۳ به وسیله ثروت وقفی خود رستم پاشا ساخته شد. این مسجد نمونه‌ای مهم و شناخته شده از سرامیک کاری ایزنیک در استانبول می‌باشد و در واقع سرامیک کاری ایزنیک امضای معماری و تزئین عثمانی و بازگوی سیاست، تاریخ و داستان‌های دوره سلاطین عثمانی است.
باد صبا حال دلم بازگوی به ز تو چون نیست مرا محرمی
محمدولی‌خان قاجار در راین لطفعلی‌خان زند را تحویل گرفت. بر دست و پای او زنجیر نهاده و سپس خان زند را بر روی شتری انداخت تا به سوی آقامحمدخان قاجار بود، ببرد. چون لطفعلی‌خان را به حضور او بردند، با او چنان کرد که بنا به گفته جان ملکم، بازگویی آن باعث روسیاهی صفحات تاریخ است. همچنین آقامحمدخان دو الماس تاج ماه و دریای نور را که خان زند بر بازو بسته بود را نیز از او گرفت.
در آخرین سطرهای آسیب دیدهٔ متن، کوروش از کوشش‌های خود برای انجام وظایفش به‌عنوان فرمانروای بابل و سازنده و پشتیبان آیین پرستشگاه‌ها می‌گوید. او افزایش پیشکشی‌های روزانهٔ ماکیان (احتمالاً برای مردوک، سطر ۳۷) را شرح می‌دهد. او می‌گوید قصد دارد دیوار بزرگ بابل را مستحکم کند، گویی می‌خواهد این موضوع را بازگوید که بابل دژ فتح‌شدهٔ دشمن نیست، بلکه تختگاه سیاسی اوست (سطر ۳۸). او برای تکمیل ساخت خندقی نیمه‌کاره با آجر پخته و قیر مورد ستایش قرار گرفت (سطرهای ۳۹–۴۱).
گرت هیچ هست آگهی بازگوی وگر چارهای نیز دانی بگوی
ز فایز پرس و جو احوال پیری که تا با تو حکایت بازگویم
این فیلم نقدهای مثبتی از منتقدین دریافت کرد و بازگویی ماجرای کلیشه‌ای بانی و کلاید در این فیلم تحسین شد و سبک و تأثیرات نگاره‌های وسترن در آن مورد تقدیر قرار گرفت. این فیلم جوایز منتقدین و نامزدی‌های متعددی دریافت کرد و در میان ده فیلم اول سال ۲۰۱۳ در بسیاری از انتشارات فیلم‌های بین‌المللی و ملی قرار گرفت؛ ولی در گیشه شکست خورد.