بادیان

معنی کلمه بادیان در لغت نامه دهخدا

بادیان. ( اِ ) بادیانه. تخمی است دوائی ، بعربی آنرا شَمار و رازیانج گویند. گرم و خشک است در دوم. ( آنندراج ). تخم نباتی است بلندتر از زرعی ، ساقش مربع و برگش باریک و خوشبو و گلش مایل بسپیدی و آن را انیسون گویند. مصلح ضرر چائی ختائی است که استعمال و شرب آن متداول شده. ( انجمن آرا ). گیاه معطری از طایفه چتریان که رازیانه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 180 شود. رازیانج. ( محمودبن عمر ربنجنی ) ( بحر الجواهر ). بادتخم. وادیان. ( شعوری از اختیارات ). رازیانه. ( محمودبن عمر ربنجنی ) ( بحر الجواهر ). چارتخم :
نیست مرا وقت ضعیفی هنوز
بشکندش این شکر و بادیان.ناصرخسرو.[ تر آن ] گرم است بدرجه دوم و خشک بدرجه اول و خشک [ آن ] گرم و تر باشد سده را بگشاید و ادرار کند و رطوبتها را بگدازد و بادها را بشکند و آب او اندر چشم کشند چشم را روشن کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
بادیان. ( اِخ ) رشته کوهی است در مغرب خونسار که از جنوب شرقی بکوههای دالان و حوازدان و سفیدکوه و قمشه متصل گردیده و پس از آن در همان امتداد کوه دمبالار و کوههای بوانات کشیده شده قله ٔمرتفع آن در جنوب آباده موسوم به بل 4320 گز است.
بادیان.( اِ ) از تیره ماگنولیاسه . منبتش چین ، هند، فیلیپین ، ژاپن و آمریکای شمالیست. قسمت قابل مصرف ، میوه و ماده مؤثره ، اسانس. رجوع به کارآموزی داروسازی ص 200 شود. اسم تازی رازیانج است و بفارسی رازیانه گویند. ( فهرست مخزن الادویه ).

معنی کلمه بادیان در فرهنگ عمید

گیاهی خوش بو با گل های زرد چتری که دانه های ریز و معطر آن به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف می شود، رازیان، رازیانه، رازیانج، رازیام، بادتخم، والان.
* بادیان ختایی: (زیست شناسی ) میوۀ درختی بومیِ شرق آسیا و شبیه آلش با گل های زرد که میوه اش مصرف دارویی دارد.
* بادیان رومی: (زیست شناسی ) = انیسون

معنی کلمه بادیان در فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی از تیر. چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است .
رشته کوهی در خونسار

معنی کلمه بادیان در دانشنامه آزاد فارسی

تغییرمسیر به:
فابیوس، لوران (۱۹۴۶)

معنی کلمه بادیان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بادیان (صورت کهن تر آن باذیان)، نام یا جزئی از نام فارسی سه گیاه یا تخم سه گیاهِ گوناگون: ۱) رازیانه، ۲) بادیانِ رومی (اَنیسون) ۳) بادیان خَتایی است.
در برخی از مآخذ داروپزشکی اسلامی، مانند الاغراض الطّبیّة جرجانی، تحفه حکیم مؤمن و مخزن الادویة عقیلی علوی شیرازی، بادیان مترادف رازیانه/رازیانَج دانسته شده است؛ اما اخوینی بخاری (متوفی ح۳۷۳) در هدایة المتعلمین فی الطب، کهن ترین کتاب طبی شناخته شده به فارسی، بادیان (یا ریشه یا تخم آن) و رازیانه (و تخم آن) را دو گیاه متفاوت ذکر کرده است.
بادیان رومی (انیسون)
اگر بادیان را به معنی رازیانه بپذیریم، اصطلاح فارسی «بادیان رومی» که در برخی از مآخذ متأخّر برای انیسون ذکر کرده اند، با توجه به دو اصطلاح قدیم عربی مترادف با انیسون، توجیه پذیر است، یعنی دو اصطلاح «الرازیانج الشامی» (لفظاً، «رازیانه شامی»)؛ و «الرازیانج الرّومی» (لفظاً، «رازیانه رومی»)؛ (بزر الرازیانج الرومی یا انیسون (لفظاً، تخم رازیانه رومی).
بادیان و انیسون هر دو از خانواده چتریان اند و تخم آن ها از حیث شکل و بو و خواص، بسیار شبیه به هم و لذا قابل اشتباه با یکدیگر است. (رجوع کنید به واژة فرانسوی badiane و انگلیسی badian هر دو مأخوذ از بادیانِ فارسی ، که به هر دو معنی به کار رفته اند؛ و انطاکی ، در تذکرة أولی الا لباب،  انیسون را مترادف الرازیانج الرومی، و  رازیانج را معادل انیسون دانسته است.    
← بادیان خَتایی
۱. ↑ اسماعیل بن حسن جرجانی، الاغراض الطّبیّه، ج۱، ص۵۵۹، چاپ عکسی نسخة مکتوب در ۷۸۹، تهران ۱۳۴۵ ش. ۲. ↑ مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ج۱، ص۱۴۴، تهران (۱۳۶۰ ش). ۳. ↑ محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ج۱، ص۲۱۷، کلکته ۱۸۴۴. ۴. ↑ فهرست، ذیل «بادیان» و «رازیانه»، ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش. ۵. ↑ محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ج۱، ص۹۱۱، کلکته ۱۸۴۴. ۶. ↑ دائرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل همین واژه، تهران ۱۳۴۵ ش. ۷. ↑ ابومَعاذ جَوانْکانی یا جَوارْکانی، محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۷۷، الصّیدنة فی الطب، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش. ۸. ↑ ابن سینا، القانون فی الطب، ج۱، ص۲۴۳، ج ۳، بولاق ۱۲۹۴. ۹. ↑ ابن میمون، شرح اسماءالعقّار، چاپ و شرح ماکس مایرهوف، قاهره ۱۹۴۰. ۱۰. ↑ داوود بن عمر انطاکی، تذکرة أولی الا لباب، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، قاهره ۱۳۰۸ـ ۱۳۰۹. ۱۱. ↑ داوود بن عمر انطاکی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، تذکرة أولی الا لباب، قاهره ۱۳۰۸ـ ۱۳۰۹. ۱۲. ↑ ، داوود بن عمر انطاکی، ج۱، ص۱۴۴، تذکرة أولی الا لباب، قاهره ۱۳۰۸ـ ۱۳۰۹. ۱۳. ↑ ادوارد غالب، الموسوعة فی علوم الطبیعة، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶. ۱۴. ↑ محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ج۱، ص۲۰۱، کلکته ۱۸۴۴.
منابع
...

جملاتی از کاربرد کلمه بادیان

فریدون چو شاهی کند پنج صد به آبادیان سلطنت کی رسد
گرنباشد سازگلگشت چمن بیدل چه غم بادیان‌کشتی من دامن صحرا بس است
نیست مرا وقت ضعیفی هنوز بشکند این را شکر و بادیان»
نسیم لطف تو از بادیان تر سازد ز مردی که برد نور چشم افعی را
پیوسته شدم نسب به یمگان کز نسل قبادیان گسستم
در سال ۱۸۳۷ او را به گیمنازیوم مردان وورونژ فرستادند و در سال ۱۸۴۴ وارد دانشکده حقوق دانشگاه دولتی مسکو شد و در سال ۱۸۴۸ فارغ‌التحصیل شد. او در آنجا در سخنرانی‌های کنستانتین کاولین، تیموفی گرانوفسکی، سرگی سولویوف، استپان شویریوف، اوسیپ بادیانسکی و فیودور بوسلایف شرکت کرد. او مجموعه مقالاتی دربارهٔ اقتصاد دولت در زمان پتر کبیر، در مورد منشور قضایی پسکوف و سایر موضوعات در مجله‌های سوورمنیک و اتچستونه زاپیسکی منتشر کرد. با وجود اینکه یکی از امیدوارکننده‌ترین دانشجویان بود، نتوانست استاد شود. وزیر محافظه‌کار آموزش ملی، کنت سرگئی اوواروف، که بر امتحانات نهایی نظارت داشت، به مقالهٔ آفاناسیف که در مورد نقش استبداد در توسعه قانون کیفری روسیه در طول قرن‌های شانزدهم و هفدهم بحث می‌کرد، حمله کرد.
خنک گاه آبادیان گزین که آباد گردید از ایشان زمین
در تایلند این نوشیدنی با قهوه سیاه و شیرین، خامه غلیظ و هل سبز تهیه می‌شود. آیس کافی تایلندی گاهی با خامه فُرم‌گرفته و کمی پودر دارچین یا بادیان و وانیل سرو می‌شود. این نوشیدنی در رستوران‌های تایلندی بعد از غذاهای تند سفارش داده می‌شود و طرفدار دارد.
بعضی از بزرگان ادب فارسی از سرزمین‌هایی آمده‌اند که امروزه در کشور افغانستان واقع است مانند مولانا جلال الدین بلخی، انوری، ناصر خسرو قبادیانی، عنصری از شهر بلخ، سنایی غزنوی از شهر غزنی، و خواجه عبدالله انصاری از هرات.
ناصرخسرو قبادیانی که در سال ۴۴۳ از شهر ارجان دیدن نموده می نویسد: ارجان شهری بزرگ است و در او بیست هزار مرد بود.اگر هر مرد را نماینده یک خانواده پنج نفری بدانیم و یا اگر سرشماری جمعیت شهرها را در زمان قدیم برحسب داشتن مردان جنگی و استعداد رزمی و نظامی هر شهر تصور کنیم،با این حساب و طبق نوشته ناصرخسرو جمعیت ارجان در حدود یکصدهزار نفر بوده است. جمعیتی که همین الان هم خیلی از شهرهای ایران ندارند. جمعیت کنونی بهبهان چیزی بالغ بر ۳۲۰,۰۰۰ نفر می باشد.
ناصرخسرو قبادیانی بلخی در اوایل سفرنامه خود در باب کوه دماوند آورده‌است: «میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند». لواسان در زبان پارسی میانه (پهلوی) به معنای تیغه کوهی است که محل طلوع خورشید می‌باشد.
به تو کنند نو آبادیان همی مفخر که فخر عالمی ای راد کف خوب کمان
و دیگر روز امیر مثال داد خواجه بونصر مشکان را تا نزدیک خواجه بزرگ رود تا تدبیر عهد بستن خلیفه و بازگردانیدن رسول پیش گرفته آید. بونصر بدیوان وزارت رفت و خالی کردند و رسول را آنجا خواندند و بسیار سخن رفت تا آنچه نهادنی بود، بنهادند که امیر بر نسختی که آورده آمده است عهد بندد بر آن شرط که چون ببغداد بازرسد، امیر المؤمنین منشوری‌ تازه فرستد [چنانکه‌] خراسان و خوارزم و نیمروز و زابلستان‌ و جمله هند و سند و چغانیان‌ و ختلان‌ و قبادیان‌ و ترمذ و قصدار و مکران و والشتان‌ و کیکانان‌ و ری و جبال و سپاهان جمله تا عقبه حلوان‌ و گرگان و طبرستان در آن باشد، و با خانان ترکستان مکاتبت نکنند و ایشان را، هیچ لقب ارزانی ندارند و خلعت نفرستند بی‌واسطه این خاندان، چنانکه بروزگار گذشته بود که خلیفه گذشته، القادر باللّه، رضی اللّه عنه، نهاده بود با سلطان ماضی، تغمّده اللّه برحمته‌، و وی که سلیمانی است بازآید بدین کار و با وی خلعتی باشد از حسن رأی امیر المؤمنین که مانند آن بهیچ روزگار کس را نبوده است و دستوری دهد تا از جانب سیستان قصد کرمان کرده آید و از جانب مکران قصد عمان، و قرامطه‌ را برانداخته شود، و لشکری بی‌اندازه جمع شده است و بزیادت ولایت حاجت است و لشکر را ناچار کار باید کرد، اگر حرمت درگاه خلافت را نبودی‌ ناچار قصد بغداد کرده آمدی تا راه حج گشاده شدی‌ که ما را پدر به ری این کار را ماند و چون وی گذشته شد، اگر ما را حاجتمند نکردندی سوی خراسان بازگشتن بضرورت، امروز بمصر یا شام بودیمی؛ و ما را فرزندان کاری در رسیدند و دیگر میرسند و ایشان را کار می‌باید فرمود، و با آل بویه دوستی است و آزار ایشان جسته نیاید، امّا باید که ایشان بیدارتر باشند و جاه حضرت خلافت را بجای خویش باز برند و راه حج را گشاده کنند که مردم ولایت را فرموده آمده است تا کار حج راست کنند، چنانکه با سالاری از آن ما بروند و ما اینک حجّت گرفتیم‌ و اگر درین باب جهدی نرود، ما جد فرمائیم که ایزد، عزّ ذکره، ما را ازین بپرسد که‌ هم حشمت است جانب ما را و هم عدّت‌ و آلت تمام و لشکر بی‌اندازه.
تا تو به صدر ملک نشستی قباد وار هرگز به راه نخشب و راه قبادیان
چنین گفت آن عزیزی بادیانت که تا حق عرضه دادست این امانت