معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 49
- فراشتن
- فرستادن
- فرست
- فرسایش
- فرسای
- فرسان
- فرساد
- فرزین
- فرزندی
- فرزند
- فرزانگی
- فرزان
- فرزام
- فرز
- فردین
- فردیس
- فردی
- فردوسی
- فردوس
- فردر
- فراموش کار
- فرسودن
- فرسوده
- فرسپ
- فرش
- فرشته
- فرشی
- فروهیده
- فروکش کردن
- غیرت
- غیرتی
- غیری
- غیر
- غیرزاد
- غیل
- غیم
- غین
- غیه
- غیو
- غیوب
- غیوث
- غیور
- رهاب
- رهاندن
- رهانیدن
- رهاوی
- رهبت
- رهبر
- رهبری
- رهروی
- رنگی
- رنگینکمان
- رنگساز
- رنین
- ره آورد
- ره نامه
- رها
- رنگ رنگ
- رنگ پریده
- رنگرز
- رنگریز
- رنجاندن
- رنجاننده
- رنجبر
- رنجش
- رنجور
- رنجوری
- رنجیدن
- رنجیده
- رنج
- رند
- روغنی
- روفتن
- روفته
- روم
- رومه
- روحانیون
- روشندلی
- روشنفکر
- روشنک
- روشنگر
- روشنی
- روع
- روغ
- روبروی
- روبل
- روبنده
- روبی
- روح الامین
- روحانی
- روحانیان
- ریده
- ریز
- ریزان
- ریزنده
- ریستن
- ریسیدن
- رگه
- رگو
- ریاح
- ریاحین
- ریاست
- ریاض
- ریاضی
- ریان
- ریب
- ریبت
- رکاب
- رکابدار
- رکاکت
- رکز
- رکعت
- رکلام
- رکن
- زراه
- زرت
- زردرویی
- زردشتی
- زردفام
- زرده
- زردچوب
- زردک
- زرسپ
- زحف
- زدودن
- زدگان
- زر
- زراعت
- زراعتی
- زرافشان
- زرافشانی
- زراق
- زبان پارسی
- زبان محلی
- زبان عربی
- زبان دری
- زبان بستن
- زنده کردن
- زنده
- زنهاری
- زنگ
- زهاب
- زهاد
- زهار
- زهد
- زنجی
- زنجیره
- زنخدان
- زند
- زندان
- زنده رود
- زنده پیل
- زن بر
- زنبری
- زنبوره
- زنبوری
- زنبیل
- زنج
- زنجان
- زیر آمدن
- زیر زمین
- زیر
- زیرآب
- زیرا
- زیراک
- زیبائی
- زیبایی
- زیبد
- زیبق
- زیبنده
- زیت
- زیتونی
- زیج
- زید
- زیادت
- زیادتی
- زیاده
- زیادهروی
- زیادی
- زیارتگاه
- زیان آور
- زیان
- زیب
- زیبا
- زوجی
- زوجین
- زودی
- زوري
- زوری
- زکان
- زکند
- زی
- زیاد
- سازوار
- سازگار
- ساسانی
- سالب
- سالخورده
- سالمند
- ساز و باز