زنبری

معنی کلمه زنبری در لغت نامه دهخدا

زنبری. [ زَم ْ ب َ ری ی ] ( ع ص ) گران از مردم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گران و جسیم از مردم. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) نوعی از کشتی بزرگ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . رجوع به زنبریة شود.

معنی کلمه زنبری در فرهنگ معین

(زَ بَ ) (اِ. ) کشتی ، جهاز بزرگ .

معنی کلمه زنبری در ویکی واژه

کشتی، جهاز بزرگ.

جملاتی از کاربرد کلمه زنبری

اشکفت حسن زنبری مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان - دوره ایلخانی است و در شهرستان فارسان، بخش مرکزی، دهستان میزدج سفلی، ۴/۷ کیلومتری شمال غرب روستای گوجان، انتهای دره حسن زندی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۶۵۵۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.