فرسان

معنی کلمه فرسان در لغت نامه دهخدا

فرسان. [ ف َ ] ( اِ ) نام جانوری است که از پوست آن پوستین سازند. ( برهان ). فنک. فنه. آس. ( یادداشت به خط مؤلف ). هر جانوری که از پوست آن پوستین سازند. ( ناظم الاطباء ).
فرسان. [ ف ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فارِس ، به معنی سوار یعنی صاحب اسب. ( آنندراج ). ج ِ فارِس. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرسان. [ ف َ ] ( اِخ ) از قرای اصفهان است. ( معجم البلدان ).
فرسان. [ ف ُ ]( اِخ ) از قرای افریقاست در مغرب. ( معجم البلدان ).
فرسان. [ ف َ رَ ] ( اِخ ) جزیره ای است آبادان به بحرین. ( منتهی الارب ).
فرسان. [ ف َ رَ ] ( اِخ ) لقب قبیله ای است و از آن قبیله است عبدید فرسانی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه فرسان در فرهنگ معین

(فُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ فارس .

معنی کلمه فرسان در فرهنگ عمید

= فارِس

معنی کلمه فرسان در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فارس سواران اسب سواران
لقب قبیله ایست و از آن قبیله است عبدید فرسانی .

معنی کلمه فرسان در فرهنگ اسم ها

اسم: فرسان (پسر) (فارسی) (تلفظ: forsān) (فارسی: فرسان) (انگلیسی: forsan)
معنی: صاحب اسب، ( جمع فارس )، سوارکار

معنی کلمه فرسان در دانشنامه آزاد فارسی

فَرَسان
مجمع الجزایری در جنوب شرقی دریای سرخ، نزدیک کرانۀ غربی عسیر، واقع در عربستان سعودی. این جزیره ها زمانی مسیحی نشین و ساکنان آن با بنومجید در جنگ بودند و با حبشیان دادوستد داشتند. گروهی از ایشان نیز در تهامه می زیستند. ویرانه های کلیساهای مسیحی در فرسان باقی است. فرسان در جنگ های قرن ۱۶ موقعیتی سوق الجیشی داشت. مصری ها در ۹۱۲ق/۱۵۰۵ این جزایر را تصرف کردند. آلبوکرک درصدد اشغال آن جا بود، اما شریف ابونُمَّی دوم مدتی به فرسان مسلط شد. سپس، ترکان عثمانی او را بیرون راندند. یمن نیز مدعی مالکیت فرسان بود، لیکن مدتی بخشی از حکومت ادریسی و سرانجام جزو قلمرو سعودی شد. غواصان فرسان در صید مروارید مهارت داشتند.

معنی کلمه فرسان در ویکی واژه

جِ فارس.

جملاتی از کاربرد کلمه فرسان

قال النبی (ص): «فو الّذی نفس محمد بیده لو قال: ان شاء اللَّه لجاهدوا فی سبیل اللَّه فرسانا اجمعین».
اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ یعنی علمائهم و هم بنو هارون، وَ رُهْبانَهُمْ جمع راهب کفارس و فرسان و هم اصحاب الصوامع مشتقّ من الرهبة و مصدره الرّهبانیّة. أَرْباباً ای آلهة مِنْ دُونِ اللَّهِ یعنی اطاعوهم فی معاصی اللَّه. عدی بن حاتم گفت: رسول خدا برائة می خواند به این آیت رسید. گفتم‌
ای هنرمند مکن عرض هنرهات برش بر تازی فرسان خیره خر لنگ متاز
ابراهیم بن ابی‌بکر بن علی فَرَسانی ملقب به سری‌الدین (؟ -۱۲۲۹م) قاضی صنعا و فقیه یمنی بود. از او آثاری در اصول مذهب اشعری به‌جامانده است. شهرتش به فَرَسانی از انتساب او به جزایر فرسان در دریای سرخ است.
امامزاده شاه میرحمزه، از امامزادگان اصفهان می‌باشد که در قریه «فرسان» از روستاهای حومه شمال اصفهان مدفون بوده‌است.
همه صوفی مذاق و ابن‌الوقت همه کوفی نهاد و کافرسان
کنی از پیکر فرسان سپاه ای بسا جانوران مهمانی
زره بر تن آیند، فرسان فارس؛ کمند افگن آیند شجعان راکب
کشور حسن بیک تاخت بگیری چو شوند هم رهان ره سودای تو باری فرسان
ای اوحدی، از لاشهٔ لنگ تو چه خیزد؟ کندر طلب او همه تازی فرسانند
و روی انّ علیّا (ع) انکر علی ابن عباس حمله العادیات علی الخیل. و قال: انّها نزلت فی وقعة بدر و لم یکن معنا حینئذ الّا فرسان احدهما للمقداد و الآخر للزّبیر.