فرزامی (صادق هاتفی) در سالهای نخست انقلاب با تصاحب دارایی همسرش(کتایون ریاحی) به آمریکا میرود و پس از تمام شدن پول هایش به ایران باز میگردد. او که تحت تاثیر فیلم های پر زدو خورد آمریکایی و هم چنین داروهای مخدر است در شب مراسم ازدواج همسر سابقش، دختر کوچک خود «گلی» را می رباید. او که خود را «رمبو» تصور می کند در این خیال است که هلیکوپترهای آمریکایی برای نجات او آمده اند. حادثه ای عظیم در پشت بام ساختمانی به انتظار اوست.
حمید فرزام در کتاب «تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار شاه نعمتالله ولی» نوشته
دو قربانی مستقیم این جریان سیمون فرزامی، روزنامهنگار یهودی ایرانی، که در ۲۵ آذر ۱۳۵۹ تیرباران شد و خسرو قشقایی، ایلخان ایل قشقایی که در ۹ مهر ۱۳۶۱ به دار آویخته شد، بودند.
سر به سر زآغاز و از انجام او شرح بوق و خوبی فرزام او
چون بر او عرض امانت شد به جهل خویش را فرزام هم دانست و اهل