رهاب. [ رَ ] ( اِ ) رهاوی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رهاوی شود. رهاب. [ رَ ] ( اِ مرکب ) راهاب. راه آب. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به راه آب شود. رهاب.[ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ رهابة. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) رجوع به رهابة شود. رهاب. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رَهب. ( اقرب الموارد ) ( از آنندراج )( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به رهب شود.
معنی کلمه رهاب در فرهنگ معین
(رَ ) (اِ. ) نک رهاوی .
معنی کلمه رهاب در فرهنگ عمید
= رهاوی
معنی کلمه رهاب در فرهنگ فارسی
( اسم ) آوازیست که در آخر افشاری نواخته میشود نصیحت آمیز و حالتش بر عکس افشاری است سوز و گراز و تاله و ندبه ندارد بلکه به پیر تجربه دیدهای شبیهاست که می خواهد آب خنکی بر داغ دل مصیبت دیدگان بریزد و آنان را با نصایح دلپذیر امیدوار کند و در ضمن بگوید که آرزوی بشر تمام شدنی نیست پس برای این که آسوده زیست کنیم باید دامان آرزو را فرا کشیم تا ادامه حیات که گاه با رنج و ناکامی و زمانی با شادی و کامرانی توام است سهل و آسان باشد. جمع رهب
معنی کلمه رهاب در فرهنگ اسم ها
اسم: رهاب (دختر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: ro(a)hāb) (فارسی: رهاب) (انگلیسی: rohab) معنی: نوا و سه گاه، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه های شور
جملاتی از کاربرد کلمه رهاب
با تار ساز جفت مغنی به صد نوا آوا ز ترک و شور و حجاز رهاب را
دورهٔ باستان یا «گرابار»، دورهٔ میانه یا کیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا «آشخارهابار». در تمام این دورهها، زبان ادبی، به عنوان بزرگترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
ارمنی کیلیکی (ارمنی: Կիլիկեան հայերէն یا միջին հայերէն) که ارمنی میانه هم نامیده میشود، دوره دوم در زبان ارمنی نوشتاری است که به آن کتابهای متعددی بین قرنهای ۱۲ و ۱۸ منتشر شدهاست. این دوره بعد از گرابار (ارمنی کلاسیک) و قبل از اشخارهابر (ارمنی مدرن) قرار دارد.