معنی کلمه زیرا در لغت نامه دهخدا
جهان را نام او زیرا جهان است
که زی هشیار چون رخش جهان است.( ویس و رامین ).با کوه گویم آنچه از او پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا.مسعودسعد.خانه چون خلد است و من چون آدمم زیرا مرا
حور گندم گون حسنا دادی احسنت ای ملک.خاقانی.رجوع به زیراک و ایرا و ازیرا شود.
زیرا. ( اِخ ) ( برکه ٔ... ) یا زیره. نام جایی است میان راه دمشق به حجاز نزدیک شهر بصری. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : اهل حوران در شهر بصری جمع میشوند و حجاج آذوقه ولوازم و مایحتاج خود را از این محل تهیه می کنند و از آنجا به برکه زیره ( زیرا ) میروند و یک روز در آنجا اقامت می کنند و سپس به لجون میروند. لجون آب روانی هم دارد. ( سفرنامه ابن بطوطه ترجمه موحد ص 100 ).