زردچوب

معنی کلمه زردچوب در لغت نامه دهخدا

زردچوب. [ زَ ] ( اِ مرکب ) زردچوبه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زردچوبه شود.

معنی کلمه زردچوب در فرهنگ فارسی

زرد چوبه

جملاتی از کاربرد کلمه زردچوب

اما عنصر اصلی پودر کاری در تمام کشورها زردچوبه‌است.
برنج یک مادهٔ اصلی در رژیم غذایی ایرانیان است و گوشت (بیشتر گوسفند) تقریباً در هر وعدهٔ خوراک ایرانی نقش دارد. سبزیجات برای رژیم غذایی ایرانی دارای اهمیت است و پیاز تقریباً در هر غذا استفاده می‌شود. دام‌داری مدت‌هاست که بخش کهن اقتصاد این کشور بوده‌است و فراورده‌های لبنی همانند شیر، پنیر و به ویژه ماست، به‌طور معمول در سفرهٔ ایرانیان یافت می‌شوند. آشپزی اصیل ایرانی، تمایل به ایجاد مزه‌های لطیف و تهیهٔ غذاهایی با مقدمات نسبتاً ساده، مانند خورش و گونه‌های کباب را دارد. برجسته‌ترین ادویه که در ایران استفاده می‌شود، زعفران است؛ اما بسیاری از طعم‌دهنده‌های دیگر، از جمله لیمو، نعنا، زردچوبه و گلاب به اندازهٔ عناصری چون انار و گردو در خوراک ایرانی به‌کار برده می‌شوند.
آش سنتی سَهْ نَگهِ سیر، با ترکیباتی از، سینه مرغ، برنج نیم دانه، عدس، زردچوبه، فلفل سیاه، فلفل قرمز، پیاز، سیر، نعنا، نمک و روغن، در کردستان طبخ می‌شود.
بال و پر کرده سندروسی سار زاغ را، زردچوبه بر منقار
جگر، گوشت قرمز، زردهٔ تخم‌مرغ، ماهی، سویا، حبوبات، کشمش، انجیر، غلات، و سبزیجات پهن‌برگ (اسفناج) از منابع سرشار آهن به‌شمار می‌آیند. در ضمن برخلاف باور عموم برگه اسفناج غنی از آهن نیست ولی مقداری آهن دارد در هر ۱۰۰گرم از برگ اسفناج تقریبا ۲/۵ میلی‌گرم آهن وجود دارد و میزان اسید اکسالات آن، بدن را از جذب مواد معدنی بازمی‌دارد.[ که در مقایسه با آویشن که تقریباً ۱۲۰میلی‌گرم دارد چیز ناچیزی است. آویشن، زردچوبه، مرزه، ترخون، زنجبیل، دانه زیره منابع غنی آهن هستند.